در آغاز این سال تعیینکننده، آسترولوژی انگار میخواهد توجه ما را از “آنچه احساس میکنیم” به “آنچه میسازیم” برگرداند. کیفیت زندگی، فقط نتیجه شانس یا شرایط بیرونی نیست. تا حد زیادی بازتاب کیفیت رابطههایی است که در آنها حضور داریم . رابطه با دیگران، با بدنمان، با مرزهایمان و با مسئولیتهایی که میپذیریم یا از آنها فرار میکنیم. این هفته ونوس، سیاره روابط، صمیمیت و ارزش، در مرکز توجه قرار دارد و وقتی ونوس در نشان کپریکورن حرکت میکند، رابطه دیگر صرفاً میدان احساس نیست؛ میدان مهارت است. انرژی کپریکورن از ما درباره احساساتمان نمیپرسد. ما را به چالش می کشد که چگونه با آن احساسات زندگی میکنیم.
در این فضا، رابطهورزی به معنای هیجانزدگی، واکنشهای آنی یا ابرازهای بدون مسئولیت نیست. بلکه به معنای توانایی تنظیم رفتار، مدیریت واکنشها، شناخت نقش خود و پذیرفتن سهممان در پویایی رابطه است. این هفته قرار نیست احساسات را انکار کنیم، اما قرار هم نیست آنها را بدون فیلتر وارد رفتار کنیم. تمرکز روی این است که چطور پاسخ میدهیم، نه فقط چه چیزی درونمان فعال شده است.
ونوس در کپریکورن از ما مهارتهایی مثل ثبات، تعهد، پیگیری، مرزبندی روشن و پاسخگویی را میخواهد. رابطه سالم این هفته نه با شدت احساس، بلکه با انسجام گفتار و رفتار ساخته میشود. این یعنی یاد بگیریم چه زمانی مکث کنیم، چه زمانی مسئولیت بپذیریم و چه زمانی بجای واکنش، انتخاب کنیم. بهعبارت دیگر، این هفته درباره بالغشدن در رابطههاست.
دقیق شدن پیوند دقیق ونوس و مارس در کپریکورن این هفته حایز اهمیت است. ترانزیتی که شدت احساس، کشش و خواستن را وارد مرحله مسئولیتپذیری میکند. در این فضا، احساسات قوی به تنهایی تعیینکننده نیستند؛ آنچه اهمیت دارد نحوهی مدیریت و بیان آنهاست. این پیوند توجه را به توانایی تنظیم واکنشها، تشخیص سهم فردی و نگهداشتن جارچوب رفتاری معطوف میکند. پرسشهای درونی پررنگ میشوند: این خواسته از کجا میآید؟ این تنش به کدام بخش من مربوط است؟ چه چیزی نیاز به گفتگو دارد و چه چیزی نیاز به خودتنظیمی؟
کپریکورن ما را به تمرین تمایز دعوت میکند؛ تمایز میان نیاز شخصی، الگوی رابطه و مسئولیت مشترک. این تمایز پایه بلوغ هیجانی است زیرا اجازه میدهد پیش از واکنش، مکث کنیم و تصمیم بگیریم چگونه پاسخ دهیم. در این ترانزیت، بلوغ به معنای ایستادن پای سهم خود، پذیرش مسئولیت احساسات و تبدیل آنها به رفتار قابلاعتماد است. خواستن، خشم، اشتیاق یا نیاز به نزدیکی، زمانی اثرگذار میشوند که با مرزبندی روشن، زمانبندی مناسب و بیان سنجیده همراه باشند. مهارت کلیدی این پیوند، توانایی ماندن در آگاهی هنگام شدت احساس است؛ تواناییای که نه به کنترلگری میانجامد و نه به رهاشدگی. نتیجهی این فرآیند، رابطههایی است که بر پایه پاسخگویی، شفافیت و احترام متقابل شکل میگیرند و افراد را به سطحی مشترک از بلوغ رفتاری و هیجانی دعوت میکنند.
در ادامه، مخالفت دقیق ونوس با ژوپیتر برگشتی در خرچنگ گفتوگویی عمیق میان دو نیروی مکمل فعال میکند. نیروی مراقبت، پرورش و امنیت عاطفی در خرچنگ و نیروی مسئولیتپذیری، تعهد و واقعگرایی در کپریکورن. این ترانزیت توجه ما را به نقطهای میبرد که رابطهها برای سالمماندن، هم به همدلی و تأیید نیاز دارند و هم به پاسخگویی و پایبندی به توافقها. عشق در این فضا فقط با حمایت بیقید معنا پیدا نمیکند.. گاهی مرز گذاشتن، نه گفتن یا ایستادن پای یک تعهد نیز شکل عمیقتری از مراقبت است.
تمرین اصلی این هفته، ایجاد تعادل میان دلگرمی و مسئولیت است؛ چه در رابطه با دیگران و چه در رابطه با خودمان. ژوپیتر برگشتی ما را به بازنگری در الگوهای قدیمی مراقبت و بخشندگی دعوت میکند و نشان میدهد کجا بیش از حد منعطف بودهایم و کجا لازم است قاطعتر باشیم. شاید لازم باشد پاسخهایی را که همیشه از سر عادت میدهیم، تنظیم کنیم. جایی حمایت بیشتری اضافه کنیم و جایی دیگر، مرز روشنتری بگذاریم. این هماهنگی، رابطه را نه سرد میکند و نه وابسته، بلکه متعادل و قابلاتکا نگه میدارد.
اوج این فرآیند در مربع ونوس و کایرن نمایان میشود. جایی که موضوع اصلی بطور مستقیم به مسئولیتپذیری هیجانی گره میخورد. این ترانزیت توجه ما را به زخمهایی جلب میکند که اگر دیده و تنظیم نشوند، بسادگی در رفتار و واکنشهای ما تخلیه میشوند. ونوس در کپریکورن بر بلوغ، پاسخگویی و خودتنظیمی تأکید دارد، در حالی که کایرن در قوچ میتواند واکنشهای شتابزده، دفاعی یا انفجاری را فعال کند. تنش میان این دو، دعوت به مکث است. مکثی آگاهانه درست در لحظهای که احساس شدت میگیرد.
در این فضا، لازم نیست بینقص باشیم یا احساسات را پنهان کنیم. آنچه اهمیت دارد توانایی مدیریت احساساتن یا خشم مان است.. لحظهای فاصلهگرفتن از واکنش خودکار و به خاطر آوردن این نکته که آنچه فعال شده، ریشه در تجربهای قدیمی دارد و الزاماً متعلق به اکنون نیست. حضور در لحظه حتی زمانی که درد یا خاطرهای قدیمی بالا میآید امکان انتخاب متفاوت را فراهم میکند. انتخاب رفتاری که از آگاهی امروز میآید، نه از الگوهای گذشته. در نتیجه این فرآیند، مسیر به سمت رفتارهایی باز میشود که خردمندانهتر، انعطافپذیرتر و مسئولانهتر هستند. بجای افتادن در چرخههای قدیمی سختگیری، تنبیه، اجتناب یا سرزنش، امکان پاسخهایی شکل میگیرد که ریشه در بلوغ هیجانی دارند و رابطه را به جلو میبرند.
از لحاظ روانشناختی، این هفته بر فرآیند بلوغ هیجانی در رابطهها تمرکز دارد. جایی که توانایی شناسایی و نامگذاری احساسات اهمیت پیدا میکند، بدون آنکه این احساسات به طور مستقیم رفتار را هدایت کنند. محور اصلی، حرکت از واکنشهای خودکار به سمت پاسخهای آگاهانه است. این به معنای تشخیص سهم شخصی در هر تعامل، پذیرش مسئولیت تنظیم هیجانها، و حفظ مرزهای سالم در ارتباط با دیگران است. در این فضا، رابطهها زمانی رشد میکنند که افراد نه تنها به تجربه درونی خود احترام بگذارند، بلکه دیگران را نیز به همان سطح از آگاهی، مسئولیتپذیری و پاسخگویی دعوت کنند.
من زهرا شیخی هستم، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی و از همراهی شما و وقتی که برای خواندن این نوشتهها میگذارید صمیمانه سپاسگزارم. با اشتیاق منتظر خواندن نظرها و بازخوردهای شما هستم. هفتهتان سرشار از نیکی و آرامش 🌿
