Current Moon Phase

Waning Gibbous Moon
Waning Gibbous Moon

The moon is currently in Leo
The moon is 20 days old
آرشیومطالب

چارت تولد، نقشه ای از تکامل روح هر فرد

ترکیب‌بندی سیارات‌تان داستانی را تعریف میکنند.. از اینکه چه کسی هستید و قرار است به چه کسی تبدیل شوید..‌ این داستان انرژیهای حیاتی کارمیکی است که با خود به این تجسم آورده اید و باید بیاموزید آنها را چگونه هدایت کنید

در این مقاله، به بررسی ساختارهای درهم تنیده غنی مفهوم آنیماموندی، ریشه های تاریخی آن، اهمیت آن در سنت های مختلف فلسفی و مذهبی، و ارتباط پایدار آن در دنیای مدرن می پردازیم:

 

آنیماموندی، روح جهان

بشریت در حال تجربه لحظه ای منحصر به فرد در تاریخ خود به سر میبرد. ما در عصری زندگی می کنیم که با وجود ارتباطات بیش از حد، در واقع در حال تجربه یک قطع ارتباط عمیق با جهان هستیم. به طور واضح ما با خودمان و آنچه احساس می کنیم، با انرژیهای ظریف اطرافمان، با دنیایی که در آن زندگی می کنیم، و با موجودات زنده ای که با آنها در این سیاره مشترک زیست میکنیم، قطع ارتباط كرده ايم.

اما لازم بذکر است که با وجود تمام این دوگانگی ها، بازیابی اين ارتباط از دست رفته امکان پذیر است و پاسخ نزدیکتر از چیزی است که ما تصور می کنیم. در واقع راه های زیادی برای اتصال و ایجاد یگانگی و ایجاد خرد برای دستیابی به شیوه‌های زندگی سخاوتمندانه‌تر و آگاهانه‌تر در تاریخ اندیشه و فلسفه‌های بشری وجود دارد که می توان از آنها کمک گرفت. در اصل، جستجوی یک هارمونی یکپارچه، ارزش آن را دارد که نه تنها به صداهای معاصر، بلکه به افکار کلاسیک گذشته خود گوش دهیم که نمونه کامل آن مفهوم باستانی آنیما موندی یا همان روح جهان است.

در بررسی مفهوم آنیماموندی، با ایده ای عمیق و جاودانه مواجه می شویم که مرزهای فرهنگی و مذهبی را درنوردیده است. اهمیت پایدار آن در ظرفیت آن است که الهام بخش درک عمیق تر از پیوستگی همه زندگی و ایجاد حس احترام به جهان طبیعی است. همانطور که ما در یک جامعه جهانی به طور فزاینده ای به هم پیوسته حرکت می کنیم، خرد نهفته درمفهوم آنیماموندی یادآوری قوی از ارتباط ذاتی ما با شبکه زندگی است که ما را حفظ می کند.

آنیماموندی یا روح جهان، به عنوان یک مفهوم متقاعد کننده و ماندگار است که فراتر از زمان و فرهنگ است و ما را دعوت می کند تا به پیوستگی همه هستی بیندیشیم و ارزش ذاتی جهان طبیعی را بشناسیم. در دنیایی که با چالش‌های زیست‌محیطی روبه‌رو است و به دنبال رویکردهای کل‌نگر برای رفاه است، خرد آنیماموندی همچنان به طنین‌اندازی خود ادامه می‌دهد و چشم‌اندازی عمیق از وحدت، هماهنگی، و احترام به ساختار‌های به هم پیوسته زندگی ارائه می‌دهد. همانطور که به جلو می رویم، پذیرفتن خرد آنیماموندی ممکن است کلید تقویت رابطه پایدارتر و هماهنگ تر با دنیای طبیعی و با یکدیگر باشد و در نهایت ما را به سمت آینده ای متعادل تر و مرتبط تر هدایت کند.

 

آنیماموندی، روح جهان
آنیماموندی، روح جهان

 

آنیماموندی، جوهره معنوی جهان، روح دنیا

آنیماموندی یک مفهوم قدیمی و پیچیده است و در بسیاری از فلسفه‌های باستانی به روش‌های متعددی بازآفرینی شده است و وجود روحی از جهان را نشان می دهد، روحی اثیری که در طبیعت پناه گرفته و مسئول حفظ زندگی است. جوهری وصف ناپذیر که ما را با هر چیز دیگری در جهان و با خود جهان متحد می کند. آنیماموندی اصل‌ی است که جهان را دارای روح می داند ، همان روحی که انسان و جهان را زنده گردانیده است. جهانی زنده که توسط نیروهای معنوی و نه قوانین فیزیکی اداره میشود. همان روح جهانی که ارتباط ذاتیِ بین همه موجودات زنده است، به همان شکلی که روح با انسان مرتبط است، با جهان نيز ارتباط دارد.

در قلمرو کاوش معنوی، مفهوم آنیماموندی یا روح جهانی به عنوان نمادی عمیق از عدمِ دوگانگی ظاهر می شود. این ایده که عمیقاً در سنت های مختلف فرهنگی و فلسفی ریشه دوانده است، دروازه ای برای درک ارتباط متقابل ما با زمین و هوش ذاتی در زندگی ارائه می دهد. این درکِ جوهر عدم دوگانگی است، درک این که: فراتر از توهم جدایی، همه یکی هستند.

در واقع آنیماموندی یک اصطلاح لاتین که به “روح جهان” ترجمه می شود، مفهومی است که عمیقاً در سنت های فلسفی و معنوی باستانی جا افتاده است. این ایده یک آگاهی جهانی و به هم پیوسته را نشان می دهد که در تمام هستی نفوذ می کند و به عنوان نیروی حیاتی ایفای نقش می کند که کل جهان طبیعی را زنده و متحد می کند. این مفهوم عمیق توسط فرهنگ های مختلف در طول تاریخ پذیرفته شده است و همچنان به الهام بخشیدن به تفکر معاصر در مورد به هم پیوستگی همه زندگی ادامه می دهد.

ریشه های تاریخی آنیماموندی
ریشه های تاریخی آنیماموندی

ریشه های تاریخی آنیماموندی

خاستگاه آنیماموندی را می توان در سنت های فلسفی و مذهبی کهن جستجو کرد. در یونان باستان، فیلسوف پیش از سقراط، آناکساگوراس، وجود یک ذهن کیهانی را مطرح کرد که نظم جهان را اداره می کرد. افلاطون در دیالوگ خود ” تیمائوس ” از روح جهانی صحبت می کند که هوش و هماهنگی را به کیهان القا می کند. رواقیون، یکی دیگر از مکتب های فکری تأثیرگذار در یونان باستان، ایده نیروی الهی و درونی را که در بر گیرنده کل جهان طبیعی است را نیز پذیرفته اند.

در سنت های شرقی، به ویژه در آیین هندو و بودیسم، می توان مفهوم آگاهی جهانی را این گونه یافت که همه موجودات زنده را به هم متصل می کند. تصور هندوها از برهمن، واقعیت نهایی و تغییر ناپذیری که زیربنای دنیای محسوس است با ایده آنیماموندی پیوندهایی دارد. به طور مشابه، مفهوم بودایی از وابستگی متقابل و به هم پیوستگی همه پدیده ها، جهان بینی را منعکس می کند که با جوهر روح جهانی طنین انداز می شود.

مفهوم آنیماموندی در سنت های مختلف فلسفی و دینی اهمیت عمیقی داشته است. در نوافلاطونی، یک نظام فلسفی که در قرن سوم میلادی پدیدار شد که روح جهانی را به عنوان واسطه ای بین قلمرو متعالی الهی و قلمرو مادی جهان فیزیکی در نظر می گرفت. این تصور بر پیوستگی همه هستی و وحدت ذاتی کیهان تأکید داشت.

در سنت‌های بومی و شمنی، باور جاندارگرایانه به جوهر معنوی ذاتی جهان طبیعی، اصول اصلی آنیماموندی را در بر می‌گیرد. به رسمیت شناختن قداست طبیعت و اعتقاد به بهم پیوستگی همه زندگی، بستر جهان بینی های آنیمیستی را تشکیل می دهد که مفهوم روح جهانی را منعکس می کند.

علاوه بر این، در دنیای معاصر علاقه به رویکردهای کل نگر به سلامت و رفاه با جهان بینی به هم پیوسته ای که توسط آنیماموندی تجسم یافته است، همسو می شود. اقداماتی مانند پزشکی جامع، ذهن آگاهی، و آگاهی زیست محیطی نشان دهنده شناخت رو به رشد وابستگی متقابل همه زندگی و نیاز به یک رابطه هماهنگ با جهان طبیعی است.

در زیر به شرح مختصری از دیدگاه های مختلف درباره آنیماموندی می پردازیم:

 

افلاطون و آنیماموندی

  • از نظر افلاطون ، جهان پس از یک دوره بی نظمی و هرج و مرج به وجود آمد. پیش از آن، این سیاره توده بزرگی بود که در آن همه عناصر زمین در هم آمیخته بودند و در حرکت دائمی بودند. سپس “پدر بزرگ” همه چیز را مرتب کرد. ابتدا آتش و خاک آورد تا تعادل ایجاد کند، سپس او هوا و آب را برای ایجاد تناسبات فرستاد. سرانجام ، او به جهان روح بخشید و آن را به موجود زنده ای منحصر به فرد تبدیل کرد، آمیزه ای نامرئی که مادی و غیر مادی را با هم متحد می کند. این ترکیبی از چندین بخش (مشابه و متفاوت) است و یک کل مستقل و هوشمند را ایجاد می کند.

برای افلاطون، زندگی کاملاً طبیعی است. طبیعت به معنای روح و هماهنگی است. به عبارت دیگر ، ما به این دلیل هستیم که طبیعت وجود دارد. در عین حال ، طبیعت موجودی واقعی و قدرتمند است که روح همه چیز می باشد. افلاطون برای اثبات این موضوع سؤالی می پرسد و سپس پاسخ می دهد: اگر انسان ها برای اولین بار دنیا را ببینند یا دریا و آسمان و زمین را ببینند چه می شود؟ آنها احتمالاً قضاوت میکنند که خدایان وجود دارند و سعی می کنند حضور خود را نه با تصویر خود، بلکه از طریق چیزها اثبات کنند. علم دنیا هرگز نباید شعور دل را فراموش کند.

 

یونان باستان و مفهوم آنیماموندی

  • در دوران باستان یونان، اعتقاد بر این بود که یک خدای خالق روح بزرگ جهان را در مرکز همه چیز قرار داده و سپس آن را در همه جهات پخش کرده است. این باعث شد همه موجودات و اشیاء در این واقعیت در یک جوهر مشترک باشند. بر اساس این تفکر، روح قدرتمند است. این توانایی را دارد که از مرکز بدن به بیرون تا تمام انتهای آن حرکت کند تا همه چیز را از یک روح منحصر به فرد بسازد. و همه چیزهای دیگر از این روح سرچشمه می گیرد. و این راه رسیدن به معرفت واقعی است.

 

برهمن (هندوئیسم) و مفهوم آنیماموندی

  • هندوئیسم از طریق ایده برهمن کمک مهمی به مفهوم Anima Mundi کرد : روحی که قادر به آموزش ماهیت واقعی بشریت است. این اصل حاکی از وجود واقعیت بالاتری است که در جهان پرسه می‌زند، حرکات را کنترل می‌کند، تقسیم‌ناپذیر است و بین خدایان وحدت ایجاد می‌کند.

 

آناتا (بودیسم) و مفهوم آنیماموندی

  • یکی از آموزه های بزرگ بودیسم مفهوم ناپایداری بوده است. این مفهوم یک آگاهی مطلق است یعنی: همه چیز جریان دارد و هیچ چیز ثابت نمی ماند. در تصور بودایی، مشارکت در مفهوم پیچیده انیما موندی با تغییر به عنوان یک شیوه زندگی و واقعیت مرتبط است. روح هست، اما ساکن نمی ماند. دائماً مانند بدن و فکر دگرگون می شود. درک دگرگونی روح و رها کردن نفس (یعنی برتری «من») برای عبور از دو حالت دیگر وجود: رنج و تغییر دائمی، اساسی است. پذیرش این دگرگونی دائمی به عنوان ماهیت قطعی همه چیز در جهان (از جمله بشریت و زمین) راهی برای متحد کردن خودمان است، دقیقاً با همه چیزهایی که ما گاهی اوقات متفاوت یا بیرونی از خود می‌دانیم.

 

کارل یونگ و مفهوم آنیماموندی

  • او در نوشتار زیر، آنیما موندی را به یک روان جمعی تشبیه کرده است:

یک عامل وجود دارد، که: من به آن کهن الگو می‌گویم که در مکان و زمان، و البته به طور نسبی، در همه جا حاضر است. یک عنصر ساختار روان است که ما در همه جا و در همه زمان ها می یابیم. و در آن همه روان‌های فردی با یکدیگر یکسان هستند، و به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی روان تقسیم‌ناپذیری هستند که پیشینیان آن را آنیما موندی یا Psych to kosmou (جهان،و هر آنچه در آنهاست و انجام دادنها با آن است) می‌نامیدند.

این یک حدس و گمان متافیزیکی نیست، بلکه یک واقعیت قابل مشاهده است، بنابراین مبنای اسطوره‌های بی‌شمار، یعنی جلوه‌های خیال ناخودآگاه است. از این مشاهده نتیجه نمی‌شود که این عامل یک چیز درونی و خارج از روان است. ممکن است از نظر روانشناختی یک وحدت در ذات نباشد و صرفا یک شباهت باشد. این موضوع را نمی‌توان با روان‌شناسی معمولی تعیین کرد، اما در پارا روان‌شناسی می‌شود، با پدیده‌های psi خود که بی‌تردید هویتی اساسی از دو رویداد جداگانه را نشان می‌دهند، مانند عمل پیش بینی و واقعیت عینی از پیش شناخته شده.

این تجربیات نشان می دهد که عامل مورد بحث، در درون و بیرون روان یکی است. یا به عبارت دیگر: در بیرون از روان جمعی وجود ندارد. در ذهن معمولی، ما در جهان زمان و مکان و درون روان فردی، جداگانه هستیم. در وضعیت کهن الگو، همه ما در روان جمعی هستیم، در یک سیستم جهانی که مقوله‌های فضا-زمانی آن به طور نسبی یا مطلق لغو شده‌ است.

 

در نتیجه:

با استناد بر تحلیل یونگ نسبت به وجود آگاهی جمعی و اتصال همه به جوهره ای یکسان و ایده ی برهمن در این راستا که بین ذهن و جهان تمایزی قائل نمی شود، به طوری که هیچ چیز را نمی توان «ذهنی» در نظر گرفت. در عوض، همه چیز “واقعی” در نظر گرفته می شود، نتیجه میگیرم که نقل قول و تحلیل یونگ در کنار یکی از اصول ِ هفتگانه هرمتیکا و ایدئولوژی برهمن، در واقع یک حقیقت را در نظر می‌گیرند که همه چیز یک چیز است و چیزی جز آن نیست ومیرسیم به مفهوم باستانی “روح جهان”.

حقیقت ِ دقیق تر و کمتر گیج کننده این است که همه چیز مانند تخیل است. تخیل بی نهایت است و محدودیتی ندارد. این بیشتر شبیه واقعیت غایی است، اینطور نیست که ما تمام مدت در یک روح منحصربفرد خودمان گیر افتاده باشیم و بخواهیم آن را یک “روح شخصی” بنامیم، بلکه در بیانی نامحدودتر از  “روح خدا” و “روح جهان-آنیما موندی ” صحبت می کنیم.

 

در پایان امید بر آن داریم که این نوشتار توانسته باشد قلب شما را با “روح جهان” متصل نماید تا بدین ترتیب بتوانیم شبکه اتصال انرژی زمین را با انرژی مادینه جهان را ترمیم و سهم خودمان را در آفرینش دوباره عشق و صلح در هستی جاری نماییم.

 

پیوسته در مدار عشق باشید💞

2 Responses

  1. بسیار متشکرم از خانم راستاد برای تالیف این مقاله ارزشمند و همچنین تلاش‌های خانم ناظمی برای بیداری و روشنگری.🌼🌼

  2. واضحه این مطالب با وسواس جمع آوری و تالیف میشن ؛
    خیلی شگفت انگیزه از اینکه این جهان با یک‌نظم الهی خلق شده و همین حال آدم و خوب میکنه که ته همه ی اینها آرامش و صعودی و ممنونم از شما خانم راستای عزیز ، همچنین خانم ناظمی عزیز 🙏🌹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انجمن آزاد آسترولوژی تکاملی ایران

جامعه کسانی که آسترولوژی را “دانش مقدس” می‌دانند

Society of those who consider astrology “Sacred Knowledge”