تاروت داستان تکمیل سفر روح ماست. سفری که شبیه شده به چرخه زودیاک. کهن الگوهایی که بما کمک میکنند از چرخه ها جدا شویم.. رهایی از چرخه ی تولد، مرگ و تولد دوباره.
خواستگاه تاروت
خواستگاه تاروت، خواستگاه روشنی نیست.کارتها با دستکم شش قرن عمر، نسل به نسل گشتهاند و با شکلهای مختلفی برای من ترسیم گشته اند. دوام اوردن اونها در طول این ششقرن ثابت نیکند نیروی حیاتی و خرد حاکم روی کارتها، نیرویی باستانی است که در طب زمان نه تنها کمرنگ نشده، بلکه پررنگتر هم گشته.
اکثر افراد تاروت رو بعنوان ابزاری برای پیشگویی اینده میدانند.در ایران هماین کارتها با برچسب “پیشگویی” وارد دنیای اگاه جمعی شدند اما برای من این کارتها چیزی بیش از فال و سرگرمی بودند و هستند بهمین دلیل عنوان ” تکاملی ” رو به تاروت اضافه کردم تا در این دوره پرهرج و مرج جامعه ما که حتی ستارهشناسان مطرحشده!!!! ان همبه تاروت بچشم فال نگاه میکنند، شاید جرقهای زده شود و اگر در راستای آسترولوژی تکاملی کار میکنند و براساس نظریات یونگ، نمادشناسی های یونگ را درباره این کارتها بخوانند بلکه بتوانند حتی مفاهیم عمیقتری از ستارهشناسی را درک کنند.
همیشه تاکید کردهام که این کارتها، ابزاری برای ارتباط با ناخوداگاهتان است.. ابزاری برای گفتگو با خویشتنتان. جایی که ذهن قادر به پیدا کردن جواب نیست، کارتها کمک میکنند جواب را در قلبتان پیدا کنید.
کهن الگوها در تاروت
کارتها تصاویری باستانی دارند و کهنالگوهایی که ما را وادار میکنند در سطوح عمیقتری از ذهن قراربگیریم. هر کدام از شخصیت های تاروت، بخشی از درون ندیده شده ما را، بما نشان میدهند که قصد دارد بیدار شده و ما را وارد دنیای حقیقتها کند و ما را به خرد باستانیامان برساند. همان خردمندی که بما قدرت میدهد با درک مشکلات و چالشها، راهحلهای انها را نیز خودمان کشف کنیم. کارتهای اصلی یا ارکاناهای بزرگ روایتگر فرایند تکامل سفر انسان هستند.
کهنالگوها یا ارکتایپهای پنهان شده در کارتها، این سفر را چیزی بیش از سفر خطی انسان ترسیم کردهاند. نمادگراییهای پنهان شده بسیار بیشتر از حرفها و کلمات هستند و حتی گاها با کلمات قابل بیان نیستند اما هر انچه هست، در تلاش است الگوهای ذهنگرای ما را به الگوهای روانگرا تغییر دهد. در حقیقت تاروت به خوبی میتواند نیروهای پنهان شده در اعماق ما را، بالا بیاورد، نیروهایی که یونگ از انها بعنوان کهنالگو نام برد. کهن الگوهایی که بما کمک میکنند تا قدرتهای خاموشمان را بیدار کرده واز انها برای طی سفر خود بهره بگیریم.
ابله و سروع سفر
سفر تاروت با ابله شروع میشود. اصلیترین شخصیت در تاروت. در سفر زندگی همواره و همواره با این کهنالگو روبرو میشویم. هربار که در مسیرجدیدی قرار میگیریم در استانه ابله هستیم. جایی که سفر به ناشناختهها را شروع میکنیم برای تجربه های جدیدتر.
ابله دارای عدد صفر است. نمادی از اغاز و پایان. همان اروبوروس که دُم خود را میبلعد، همان رحم ازلی و باستانی قبل از خلقت اضداد.. درست مثل هیچ در لحظه صفر افرینش.نماد فرایند کیمیاگری روح ما. ابله در حقیقت عامل رستگاری درون ماست.. ان بخش معصوم و بیگناه ما که به جستجوی خود درونیاش رهسپار شده. به همین دلیل هم خورشید مصور شده، خورشیدی سفید است.
کهن الگوها در تاروت
در 22 کارت ارکاناهای اصلی از برجسته ترین کهنالگوها یا ارکتایپهای غربی استفاده شده.ونوس، سرس، زئوس، کرونوس و … به همین دلیل هم هر کارت با یک سیاره، یک عدد و در نهایت یک شعور کیهانی مرتبط است. در حقیقت انها ساختارهای اصلی ارکتایپهای رونشناسی ما هستند درست منطبق بر چرخه زودیاک. درست همانطور که نشانهای زودیاک، چرخه تکامل زندگی ما را نشان میدهند،،کارتها هم از اغازهای اتشین قوچ تا بازگشت ماهی هامسیر بیداری را به تصویر میکشند.
مسیر بیداری
بنابراین ترتیب ارکاناهای بزرگ مسیر بیداری را برای ما توضیح میدهد. ترتیب شماره گذاری شده انها مسیری را بوجود میاورد دقیقا بر اساس الگوی کیمیاگری روح ما و بیان کننده مسیر روح ما از پریمامتریا به سنگفیسوفانه.. نوعی تعالی معنوی.
در حقیقت تاروت، رقص ارام زندگیست.کسانی که تاروت را غیر از این می بینند، انرژیشان متوقف شده ذهنیتی است که هرگز به انها در این سفر زندگی رشدی نخواهد داد.
یک پاسخ
سلام
میشه کارتهای دیگر رو هم توضیح بدید