22 اردیبهشت 1404 | 22درجه نشان عقرب | قوانین نادیدنی
نشان عقرب اکنون میزبان انرژی ماه کامل است.. در این نقطه از چرخه، جایی در میانهی مسیر خورشید در خاکِ ثابت و ماه در آب ژرف عقرب، قوانینی نادیدنی فعال میشوند که تنها زبانشان را قلبی آماده برای دگرگونی میفهمد. چراکه عقرب، نشان مرگ و تولد دوباره است و ماه کامل در این نشان، روشنکنندهی سایههاست.
اما اینبار، چیزی فراتر در جریان است.. حضور اورانوس در مقابله با این ماه کامل، شکافهایی ایجاد میکند در ساختارهایی که گمان میکردیم پایدارند. در باورها، در روابط، در هویت. اورانوس تکان میدهد، تا آنچه پوسیده است فروبریزد، و آگاهی نو مجال شکفتن یابد.
در آسترولوژی تکاملی، عقرب قلمرو “نیاز به رها کردن کنترل” است. جاییکه روح میآموزد مرگ را نه پایان، که گذرگاه بداند. اکنون زمان آن است که بپرسیم: چه چیزی دیگر به مسیر تکاملی ما خدمت نمیکند؟
ماه کامل عقرب، نوری در غار آرزوهای سرکوب شده
این ماه کامل، مانند چراغیست درون غار. در نور آن، خاطرات، دردها، آرزوهای سرکوبشده و الگوهای کهنهی کارمیک برمیخیزند. شاید زخمی را ببینی که ریشهاش در کودکیات است. شاید رابطهای که در سطح امن مینماید در عمق، بند اسارت باشد. شاید ترسی، کهنه و نامرئی، در تصمیمهایت دخیل بوده باشد. این لحظه، بهویژه با فعال شدن محور نودهای ماهی و خوشه، دعوتی است به خروج از وضعیت کنترلگر ذهن تحلیلی (خوشه) و بازگشت به ایمانِ قلبی و تسلیم به جریان (ماهی) و یادمان باشد در مسیر روح، رهایی همیشه با سوگواری همراه است، سوگواری برای خودهای قدیمی، برای تعاریف کهنهای از قدرت، کنترل، عشق و امنیت.
در سطح فردی، این ماه کامل میتواند احساساتی را به سطح بیاورد که پیشتر سرکوبشده یا نادیده گرفته شده بودند. احساساتی همچون حسادت، ترس، میل یا اندوهی بینام. اما این تنها بخشی از ماجراست. در سطح عمیق تر، این زمان میتواند همچون دروازهای برای تولدی دوباره عمل کند. لحظهای که میپذیریم برای رشد کردن، باید چیزهایی را در خود بمیرانیم همچون باورهای پوسیده، دلبستگیهای قدیمی و نقشهایی که دیگر با حقیقت درونمان همراستا نیستند.
این ماه کامل با اورانوس در زاویهی تقابل است یعنی نیرویی که همانند طوفانی ناگهانی، ساختارها را به لرزه میاندازد و ما را با گشودگیهای پیشبینیناپذیر روبهرو میکند. تنش میان ثبات و تحول، خاک و طغیان، نقطهای میسازد برای درک عمیقتر از آنچه درون ما، آمادهی دگرگونی است.
قوانین نادیدنی در کارند، نودشمالی ماهی و ماه کامل عقرب
در چنین لحظههایی، قوانینی فراتر از ماده زمزمه میکنند. قوانینی معنوی که در لایههای ناپیدای هستی جاریاند. قوانینی که اگر دلمان گشوده باشد، آنها را میشنویم.
یکی از این قوانین، قانون کارماست: هر کنش، هر نیت، هر اندیشه، موجی میفرستد در برکهی هستی. و ماه کامل در عقرب، سطح این برکه را روشن میکند و ما را دعوت میکند تا رد این موجها را ببینیم، تا ببینیم چگونه امروزمان، آیندهمان را میسازد چرا که این ماه کامل در زاویهای هماهنگ با نود شمالی در ماهی و نود جنوبی در خوشه است و این یعنی در دل این آشکارسازی قدرتمند، دعوتی نیز نهفته است، دعوتی برای رهایی از وسواسهای ذهن تحلیلی، از نیاز به کنترل و تجزیه و حرکت به سوی اعماق شهود، شفقت و یکیبودن با کل هستی.
نود جنوبی در خوشه، نشاندهندهی الگوهای کهنهایست که شاید زمانی ما را محافظت میکردند، الگوهایی مثل کمالگرایی، قضاوتگری، یا وسواس برای نظم و تحلیل اما اکنون، در نور خالص این ماه کامل، زمان آن رسیده که این بندها را بشناسیم و آگاهانه از آنها عبور کنیم اما نه از راه انکار، بلکه با ادای احترام و سپس رها کردن زیرا مسیر تکاملی ما، که نود شمالی در ماهی آن را نشان میدهد از میان ابرهای شهود، ایمان و اعتماد عبور میکند.. از میان تسلیم آگاهانه به نیرویی که عقل درکاش نمیکند، اما قلب آن را بهیقین میشناسد.
ماه کامل در عقرب، چون آینهایست که در برابرمان قرار گرفته تا با صداقت به خویشتن بنگریم اما اینبار، با پشتیبانی نود شمالی در ماهی، فرصتی داریم تا آنچه را که در آن آینه میبینیم، با نگاهی مهربان و بیقضاوت در آغوش بکشیم تا نه با خشونت، بلکه با عشق از آن عبور کنیم.
جهان، همانطور که کنفوسیوس میگفت، با تعادل سخن میگویدآنچه رها میکنی، آنچه میبخشی، آنچه با نیت خالص انجام میدهی، باز خواهد گشت.. نه لزوماً به شکل قبلی، بلکه چون نیرویی رهاکننده، روشنکننده و تغییردهنده.
و اکنون، این لحظهی آسمانی، یکی از آن نقاط عطف است، جاییکه گذشتهی تحلیلی و گاه سختگیر خوشه، در آغوش درک و همدلی ماهی آرام میگیرد و جاییکه تو، اگر دل بسپاری، اگر شهامت رها کردن و نپرسیدن و فقط “بودن” را داشته باشی،
راه را باز میکنی به سوی مرحلهای نو از زندگیات؛
مرحلهای که در آن، صدای درون تو، نه با منطق، بلکه با عشق پاسخ میدهد.
پس از خود بپرس آیا آمادهام بهجای دانستن، “حضور داشتن” را انتخاب کنم؟ آیا جرئت دارم که جهان را با چشمهایی سرشار از شفقت ببینم، حتی اگر زخمهای گذشته هنوز سوزان باشند؟ آیا میتوانم درد را همچون آموزگاری بنگرم، نه مجازاتی از جهان؟
در این زاویهی هماهنگ میان ماه کامل و نودهای سرنوشت، چیزی در حال باز شدن است همانند یک در، یک فرصت، یک ندای معنوی که از تو میخواهد راه را برای عشق و رهایی بگشایی.
در این مرحله از چرخه تکاملی وظیفهی تو نیست که کامل باشی، وظیفهی تو این است که صادق باشی. با خود، با زخمت با روحت.
باشد که در آینهی این ماه کامل، نقشهای نو از مسیر روح بر تو مکشوف شود و با اعتماد به هوشِ مقدس کیهان، پوستهای کهنه را وانَهی، تا پرِ نو برویی.
✨ نیروی دگرگونی، در توست. فقط کافیست راه را باز کنی.
یک پاسخ
این ماه کامل روی نود شمالیم هست و نودجنوبی ترنزیت روی خورشیدم 🙂 و باقی تعاملات… صدای خیلی چیزا دیگه از پشت سرم شنیده میشه و درک نوشتار شما مثل خوندن یه روزآمد ساده و آشناس… مرسی