21 مرداد 1399 بود که این نوشته را در شبی که ماه در پیوند با اورانوس و در مربع با مرکوری بود مکتوب کردم.. بعدها فهمیدم من پاندورا را در پیوند با ماه دارم در نشان ماهی.. ماه ی که از ماه کامل گذشته و بسمت پایانی بزرگ می رود.
آیا سیارک پاندورا در چارت تولد شما، نقطهایست که جعبهی ناخودآگاه را میگشاید؟
پاندورا، نامیست آشنا و همزمان مبهم. زنی اسطورهای که حامل زیبایی، فریب، مصیبت و در نهایت، امید است. سیارکی که به نام او نامگذاری شده (Pandora 55)، یکی از غنیترین نمادهای روانشناختی در آسترولوژی معاصر است. پاندورا در چارت تولد، اغلب جایی را نشان میدهد که در آن با وسوسه دانستن، کنجکاوی ممنوعه یا افشای یک حقیقت ناخوشایند روبرو میشویم.. لحظهای که در آن بیگناهی پایان مییابد و پرده از چشمانمان برداشته میشود.
پاندورا؛ زن آغازگر یا مقصر ابدی؟
در اسطوره یونانی، پس از آنکه پرومتئوس آتش را از المپ ربود و به انسان هدیه کرد، زئوس در مقام پاسدار نظم کیهانی، تصمیم گرفت نه فقط او، بلکه بشر را مجازات کند. مجازاتی که نه بهصورت قهر و ویرانی، بلکه با هدیهای دلفریب انجام شد: زنی بهنام پاندورا. واژه پاندورا بهمعنای “همههدیه” است، چرا که هر یک از خدایان موهبتی در آفرینش او گذاشتند: آفرودیت زیبایی، آتنا خرد و مهارت، هرمس فصاحت و البته خصلتی تعیینکننده از سوی زئوس: کنجکاوی.
پاندورا بهعنوان عروس، به خانه اپیمتئوس، برادر پرومتئوس فرستاده شد. اپیمتئوس، علیرغم هشدار برادرش که از پذیرش هدایای زئوس بپرهیزد، مجذوب او شد و با پاندورا ازدواج کرد. اینجا ما با یک الگوی اسطورهای بنیادین روبهرو هستیم.. پیوند زن با مردی که نمایندهی درک پسین است. (اپیمتئوس بهمعنای “کسی که پس از رویداد میفهمد” است ).
در برابر پرومتئوس که پیشبین و آیندهنگر بود، اپیمتئوس در جهانی واکنشی و ناآگاه عمل میکرد. اتحاد این دو (پاندورا و اپیمتئوس) تمثیلی است از لحظهای که ناخودآگاه مؤنث با بخشی از روان مردانه که هنوز درک و بلوغ کافی ندارد، همنشین میشود و نتیجه، گشایش جعبه ممنوعه است.
اما راز این جعبه پاندورا چیست؟!
اسطوره میگوید در آن بلاهایی چون مرگ، درد، حسد، و بیماری نهفته بود و با گشودن آن، این نیروها وارد جهان شدند. پاندورا غالباً مسبب این گشودگی دانسته میشود. اما از دیدگاه روانتحلیلی، این کنش نه گناه که آغاز آگاهی است. جعبه یا به روایتی دیگر خمره، نماد کهنالگویی رحم، ناخودآگاه یا روان جمعی است.. محفظهای که در آن هم نیروهای مخرب و هم بذرهای نجات نهفتهاند و کنجکاوی پاندورا، در حکم همان حرکت نخستین روان در مسیر فردیتیافتگی است؛ گشودن در ناخودآگاه و آزاد ساختن محتوای سرکوبشده.
در این روایت، زن نه موجودی فریبکار، بلکه آستانهبان دگرگونی است. همان دستی که در را گشود همان دستی است که امید را در دل جهان باقی گذاشت. امید، واپسین چیزی بود که در خمره باقی ماند. این نکته بنظرم بسیار مهم است.. اسطوره نمیگوید امید بیرون آمد، می گوید باقی ماند! گویی امید، همان عنصر پنهانی است که در اعماق ناخودآگاه باقی میماند تا انسان در تاریکترین لحظات، ناگهان آن را بازشناسد.
پاندورا، در این معنا، چهرهای دوگانه دارد.. او هم دروازهبان رنج است و هم نگاهبان امید.. هم آغاز فروپاشی جهان معصومانه پیشاداناییست و هم آغاز فرایند آگاه شدن و پذیرفتن مسئولیت رنج. او تصویر زنیست که با گشودن در ناخودآگاه، مسیر درد را هموار میکند تا امکان تولد دوبارهای از درون تاریکی فراهم شود.
پاندورا را باید همچون سوفیا، همچون پرسفون، همچون لیلیت دید.. زنانی که در درون خویش حامل تاریکی و نورند و گشودن رمزهای هستی را نه با اطاعت، که با عبور از ممنوعه ممکن میسازند.
اسطوره پاندورا تنها یک روایت بیرونی نیست.. بلکه بازتابی از رویدادهای درونی روان ماست. وقتی زنی مانند پاندورا با دستانی لرزان در جعبه را میگشاید، این تصویر، نماد لحظهایست که روان فرد نیز به شکلی گریزناپذیر با ناخودآگاهاش روبهرو میشود.
در همین راستا، سیارک پاندورا در چارت تولد، نه صرفاً یک نقطهی آسترولوژیکی، بلکه دروازه مواجهه با لایههای عمیق ناخودآگاه است؛ لایههایی که هم حامل بلاها و بحرانها هستند و هم راز امید بازمانده را در خود نگه میدارند.
بنابراین پاندورا در چارت تولد، ناحیهای از روان را نشان میدهد که در آن، کنجکاوی ما یا میل به دانستن و درک، میتواند باعث گشودگی یا بحران شود. این نقطه ممکن است با احساس گناه، سرزنش یا پیامدهای غیرقابل پیشبینی همراه باشد. بهعبارت دیگر، پاندورا در چارت تولد، نقطهایست که در آن، نخستین انتخاب ناهشیار برای ورود به مسیر آگاهی رخ میدهد هرچند در ابتدا ممکن است با حس ویرانی همراه باشد.
جایگاه پاندورا به ما نشان میدهد در کجای زندگی، با وسوسه دانستن بیش از آنچه به ما داده شده، روبهرو میشویم.. کجا ممکن است به دلیل میل به افشاگری، مرزها را بشکنیم و بعداً تاوان دهیم و مهمتر از همه، کجا امیدی پنهان باقی مانده است، که فقط با عبور از تاریکی و رنج، آشکار میشود.
پاندورا همچنین میتواند نشان دهد که کجا در زندگی ما برچسب “گناهکار” خوردهایم، فقط به این دلیل که میخواستیم حقیقت را بدانیم. بسیاری از زنانی که در چارت تولدشان پاندورا با زویایی خاص به دیگر سیارات فعال است، در کودکی یا نوجوانیشان بهخاطر ابراز کنجکاوی یا روحیه خاص شان توسط زنان دیگرسرکوب شدهاند. اما همین نقطه، بعدها بدل میشود به سرچشمهای برای شفابخشی زنان زخم خورده زیرا آنها مسیر عبور از درد و امید را میشناسند.
پاندورا در چارت تولد
اگر پاندورا را در نشان قوچ دارید جعبهای که گشودید، حامل آتش آغازگری بود اما نه آتشی رام.
این جعبه ممکن است با یک تصمیم ناگهانی، یک “بله” شتابزده یا یک قدم بیمحابا گشوده شده باشد و آنگاه موجی از پیامدها آغاز شد اما درس این جایگاه در آن است که یاد بگیرید آتش را نمیتوان انکار کرد اما میتوان آن را هدایت کرد و امیدی که باقی میماند، جرأت آغاز دوباره است.
اگر پاندورا را در نشان تارس دارید جعبهای که گشودید، پر بود از وسوسه لمس، تملک و آسودگی.
شاید آنچه بیدار شد، میل افراطی به ماندن در آنچه امن است بود.. امنیتی که دیگر رشد نمیآورد.
و اکنون درس این است: نه هر آنچه آرام است، خیر است و نه هر لرزشی، تهدید. امیدی که در نه جعبه برای شما می ماند تکیه مردن به خودتان است.
اگر پاندورا را در نشان دوقلو دارید جعبهای که گشودید، پر بود از واژه، فکر، سوال و پاسخهایی که آرامبخش نبودند. شاید دانشی را جستید که ذهنتان را تکهتکه کرد یا رازی را فاش کردید که هنوز برای درکاش آماده نبودید.
پاندورا در دوقلوبه شما می آموزد که همه داناییها شفابخش نیستند، مگر آنکه با دل شنیده شوند. راز تکامل در اینجا آن است که بدانید چه زمانی باید گفت و چه زمانی باید سکوت کرد.
اگر پاندورا را در نشان خرچنگ ان دارید جعبهای که گشودید، در دل خانهای بود که گمان میکردید امنترین جای جهان است اما ناگهان خاطراتی یا رنجهای خانوادگی همچون اشباحی از آن بیرون جهیدند.پاندورا در خرچنگ یادآوری میکند: مادر درون، باید پیش از دیگران، فرزند زخمی را بپذیرد و به شما میآموزد بازگشت به زخمهای نخستین، شرط بازسازی ریشههای روح تان است.
اگر پاندورا را در نشان لئو دارید جعبهای که گشودید، پر از نیاز به دیده شدن بود اما نگاهها همیشه مهربان نیستند. شاید متفاوت بودن تان یا افشای بخشی از “خود واقعیتان” آغازگر سقوطی بود که غرورتان را شکست اما این فروپاشی، صحنهایست برای بازگشت به مرکز نور درون، نه نور صحنه بیرون.
اگر پاندورا را در نشان خوشه دارید جعبهای که گشودید وسواس اصلاح، نجات و نظم بود اما در دل آن، هرجومرجی پنهان بود که انکارش میکردید.
شاید با جستوجوی کمال، ناگهان با شکستن همهی قالبها مواجه شدید.
پاندورا در خوشه دعوتیست به آشتی با نقصها، نداشتن ها ، کمبودها و بازگشت به خرد زنانه در خاک زندگی.
اگر پاندورا را در نشان ترازو دارید، جعبهای که میگشایید، جعبهی رابطه، آینهها و وابستگیهای عاطفی است. گشودن آن ممکن است ناهماهنگیهای پنهان یا سازشهای مسموم را آشکار سازد. اما از دل همین آشوب، عدالت درونی و تعادلی اصیل پدیدار میشود و امیدی که باقی میماند، توان ایستادن در میان دو قطب، بیآنکه هویتتان را از دست دهید است.
اگر پاندورا را در نشان عقرب دارید جعبهای که میگشایید، جعبهی رازهای مرگ، میل، خیانت و تحول بنیادین است. کنجکاوی شما بهسوی لایههاییست که دیگران از آن میگریزند و شاید بهای این گشودگی، تجربه از دست دادن ها باشد اما امیدی که میماند، تجربه تولدی نو از دل سوگواری و دگردیسیست
اگر پاندورا را در نشان کماندار دارید، جعبهای که میگشایید، جعبهی باورها، جهانبینیها و افقهاییست که در ابتدا مقدس یا مسلم پنداشته میشدند. گشودن آن میتواند به بحران ایمان یا پوچی منجر شود اما از دل این شک، بینشی تازه و شهودی بالاتر میجوشد و امیدی که باقی میماند، شوق بیپایان برای معنا، سفر و گسترهی درک است
اگر پاندورا را در نشان کپریکورن دارید جعبهای که میگشایید جعبه کنترل، پول، شهرت و اعتبار و مسئولیتهای سنگین است. شاید وسوسه سرک کشیدن به آن، با ریسک ویران کردن تصویری باشد که سالها برای ساختنش زحمت کشیدهاید اما امیدی که باقی میماند، آزادی در پذیرش آسیبپذیری و استواری در برابر فروپاشی بیرونیست
اگر پاندورا را در نشان دلو دارید جعبهای که میگشایید جعبه طردشدگی، تفاوت و شورشهای سرکوبشده است. شما حقیقت را در آنجا میجویید که دیگران میترسند از آن حرف بزنند. ممکن است با باز کردن این جعبه، از جمع جدا شوید اما امیدی که میماند، شجاعت زیستن بهمثابه خود یگانه و برافروختن جرقهی آزادی برای دیگران است
اگر پاندورا را در نشان ماهی دارید جعبهای که میگشایید، جعبهی مرزهای فروریخته، حافظههای روح، و دردهای جمعیست. شاید گشودن آن، سیلی از غمهای ناپیدا یا اشراقهای شهودی را به همراه داشته باشد اما امیدی که باقی میماند توانایی در آغوشگشودن به رنج جهان، بدون غرقشدن در آن و تبدیل شدن به چشمهای برای شفای جمعیست.
6 Responses
پاندورا در پیوند پلوتو/لیبرا در کوئینکانکس ماه دوماهی. همیشه توی ارتباط هام از یه جایی به بعد به سکوت اختیاری می رسم، ذهن بی مخاطب، تاب شنیدنش رو ندارن، خب چه کاریه حرف زدن 😉 تماشای ردپای گذر هادس از لالوی درون آدما
ممنون ازت ماریا جان
عالی بود، منم نمیدونم پاندورا کجای چارتم هست
ممنون عزیزم.ارکجامتوجه بشیم پاندورا کجای چارت هست.نشانش چی هست🙏
سلام ممنون از پست جالب تون.منم نمیدونم پاندورا کجای چارتمه
درهایی که میگشایید با زمان، ارتباط کیهانی دارد، دومینوهایی را در آگاهی فعال میکند، درست در لحظه ای که باید و عجیبه… 🙏☘️