به باغ عشق رفتمو آنچه را که هرگز ندیده بودم، دیدم:کلیسای کوچکی بر گستره ای سبزکه در گذشته زمین بازی ام بودو درهای کلیسا بسته بودو بر سر درش نوشته بودند: “مبادا چنین و چنان کنی!”پس به باغ عشق برگشتمآنجا که هزاران گل خوشبو روییده بودو دیدم که پُر از گور بودو بهجای گلها، سنگِ گورهاو کشیش ها با ردای سیاه در رفت و آمد بودندو با بوته های خار پیوند می زدند شور و خواهش مرا– ویلیام بلیک
کیوان با فرایند هضم و بلع نمادین میشود اما این هضم و بلع به چه معناست؟ این بلع چگونه با زمان و انتزاع زمان گره می خورد؟ این یعنی کار بر روی چیزی در درون تا زمانی که بدرستی متولد شود. این درست مانند همان وقتی است که شما پیرامون موضوعی تحقیق و ارزیابی می کنید و آن را با واقعیت و توانایی های خود می سنجید و در نهایت تصمیم میگیرید که آن را انجام بدهید یا ندهید و البته طرف دیگر آن زمانی است که ما ممکن است بسیاری از فرصت ها را جدی نگیریم و به این ترتیب بسیاری از موقعیت هایی که فرایند رشد ما را رقم میزنند، سرکوب گردد آنهم دقیقا توسط خودمان. بعبارتی قدرت خلاقانه مان را اخته می کنیم همانطور که کرونوس پدرش را اخته کرد.
اکنون که این نوشته را می نویسم کیوان روی 4 درجه ماهی در حال حرکت برگشتی تا چهارم نوامبر / ۱۳ ابان است. کیوان در هر گذر حدود ۲۰ درجه به جلو و سپس ۷ درجه به عقب حرکت می کند. نمادی از این موضوع که کارها را قدم به قدم پیش ببرید.
بعبارتی کیوان سالانه مدتی حدود ۴ تا ۵ ماه را در حرکت برگشتی خواهد بود، بعنوان نمونه کیوان در مارچ ۲۰۲۳ وارد نشان ماهی شد وتا ۷ درجه ماهی حرکت کرد و سپس در حرکت برگشتی خود تمام این ۷ درجه را بر میگردد و روی صفر درجه و ۱۳ دقیقه ماهی مستقیم میشود.. این نماد اصراری مداوم برای عقبنشینی و بازبینی و تامل است و بنابراین چیزی که در پایان این ۷ درجه متولد میشود از یک سیر تولد و تحول بزرگ گذشته است. وقایعی که در این دوره رخ می دهند اگاهی گذشته ما را بلعیده و هضم می کنند تا بتواند بازجذب و رشد بیشتری به ما بدهد و این یک روند است. اگر به هفت درجه ابتدای نشان ماهی خود نگاه کنید متوجه میشوید این مکث بزرگ چه حوزهای را برای شما فعال کرده و کدام کارکرد در حال مکث و هضم است.
کیوان، شانی، تحقق “خود”
در نجوم ودایی، کیوان شانی یا شانایشچار به معنای کسی که به آرامی حرکت میکند، شناخته میشود، همچنین کشش گرانشی این سیاره ۹۵ برابر کشش گرانشی زمین است بنابراین کاملا واضح است که فرایند روانی این سیاره و تجربیاتی که برای ما رقم می زند میتواند سنگین، کشدار، زمانبر و یا حتی سخت باشد. “کهن الگوی خود” در روانشناسی نماد کلیت روان است که خود را میان خودآگاهی و ناخودآگاه قرار میدهد و هدف “خود” اتحاد این دو است. یونگ بیان کرد که این پیوند با جذب و درک محتویات ناخودآگاه امکانپذیر است و بیان کرد که “خود” همواره در اسطوره ها، رویاها یا افسانه ها به شکل یک شخصیت برتر همانند یک آموزگار، پادشاه، پیامبر یا ناجی و راهنما ظاهر میشود. او نماد این تمامیت را بصورت دایره، مربع، صلیب و حتی ماندالا دانست. دقیقا همانند نمودار تایچی که وحدت بین اضداد را نشان میدهد. اضدادی که نیروهای مکمل همدیگر حساب میشوند و کیوان در حقیقت مسیری است برای تحقق این “خود”، زمانی که ارزشهای درونی و بیرونی در وحدت با همقرار میگیرند و مانند تمامی اسطوره ها و داستان ها، هیولاها وقتی خود را بپذیرند تبدیل به شاهزاده ها و پرنسس ها میشوند.
کیوان؛ نگاهبان آستانه
کیوان، انرژی خاک کاردینال را در حاکمیت خود گرفته است. چگالترین خاک با قدرت بالا و به همین دلیل است که او کلیددار رشد و آزادی ماست. تجربیات کیوانی اصولا سخت هستند و این حقیقت دنیای ماده و ما انسانها است که رشد انسان تنها با چالش ها صورت می پذیرد. تا زمانی که همه چیز خوب و نیکو و آرام است رشد معنا ندارد و این مشکلات و چالشها و تاخیرها و ناامیدی ها و دردهای قلبی ما هستند که وادارمان میکنند عمیقتر جستجو کنیم و به دنبال چرایی باشیم.
با کیوان است که یاد میگیریم به آرامی پیش برویم و همینطور که به “زمان” اعتماد می کنیم، قوانین علت و معلولی و تجلی را به کار بگیریم. جمله جهانی “زمان، طلاست” بخش مهمی از کیمیاگری کیوانی را به ما باز میشناساند. جایی که ما درک می کنیم ضریب زمان در رشد چه جایگاهی دارد زیرا بسیاری از نتایجی که ذهن متغیر و بیقرار ما به دنبال آن است، سریع ظاهر نمیشود و از طرفی دیگر، بسیاری تغییرات صورت گرفته هم ممکن است در سطوحی باشد که ذهن ما قادر به درک آن نیست، درست همانند وقتی که یک تجربه شما را از لحاظ شخصیتی رشد میدهد و آن رشد شخصیتی می تواند منجر به تغییر رشد در دنیای واقعیت ها گردد. همچنین این یک مساله الزامی برای کهن الگوی دلو است جایی که قبل از آنکه اورانوس را هرشل کشف کند، کیوان حاکمیت آن را بر عهده داشت و بنابراین فاصله ای کیوانی حاکم است بین ایده های انقلابی و تجلی آنها در دنیای واقعیت ها.
کیوان؛ زمان، انتزاع زندگی
از زمانی که عقربه های ساعت ساخته شدند زمان به چیزی مصنوعی بدل شد. در روزگاری که عقربه ها بر روی صفحه ای گرد حک نشده بودند و صدای تیک تاک نبود، حس انسانها بیشتر با آنچه در دنیای طبیعی می گذشت همسو بود. انسانها زمان را در حرکت خورشید درک می کردند و با جریان طبیعی زندگی همراه بودند اما این روزها زمان به انتزاعی دروغین آن هم به وقت گرینویچ تبدیل شده. حداقل برای ما در محدوده ۳۱ درجه شمالی و ۵۱ درجه شرقی متولد شده ایم_ یعنی ایران_ این موضوع جالبی نیست و سوال اینجاست که چرا این نصف النهار باید از گرینویچ گذر کند؟ چرا مدار از نیمروز ایران باید به گرینویچ تغییر کند؟
پریر قبله احرار زاولستان بود
چنانکه کعبه است امروز اهل ایمان را
نصف النهار ها خطوطی فرضی هستند که از قطب شمال و جنوب گذر میکند، همگی با هم برابرند و برای استفاده باید یکی را مبنا قرار داد. در سال ۱۸۸۴ بود که قرار بر آن شد تا نصف النهار که از گرینویچ می گذرد را بعنوان مبدا یا نصفالنهار صفر مبنا قرار دهند اما این ایرانیان باستان بودند که در ۵۰۰۰ سال قبل شهر نیمروز کنونی را بعنوان نصف النهار مبدا قرار داده بودند. واژه نیمروز خود دلیلی بر این ادعاست، از طرفی این شهر میانگاه نیمکره شرقی است و واقعیتهای علمی امروز این موضوع را ثابت کرده که فاصله نیمروز تا جزایر کوریل در اقیانوس آرام یعنی آخرین ناحیه مسکونی شرقی و از غرب تا جزایر آزور در اقیانوس اطلس نیز ۹۰ درجه است. به بیان دیگر یعنی هنگامی که خورشید در آسمان نیمروز به میانگاه میرسد، در شرق خورشید در غروب و در غرب در حال طلوع است.
و درست همانند اسطوره کرونوس که حاکم عصر طلایی بود، با پایان یافتن حاکمیت او و ظهور عصر ارتباطات، مبدا نصف النهار نیز تغییر کرد!
۵۰۰۰ سال پیش یعنی زمانی که انسانها با طبیعی ترین احساس خود در تماس بودند و گویی خیر و شر هنوز وارد صحنه زندگی نشده بودند و سپس مبدا زمان تغییر کرد و بعد از آن “زمان” بیش از آن که مفهومی برای “زندهگی” باشد، ابزاری برای زندگی شد. ارتباط انسانها کم کم با زمانبندی کیهانی قطع شد و امروز چه کسی به زمانبندی کیهانی اعتماد دارد؟!
بنابراین دومین قدم آن است که در نمودار تولدتان حوزه ای را نگاه کنید که کیوان آن را زیر قدم های سنگین و آرام و پرصلابت خود گرفته.. انجا حوزه ای است که باید یاد بگیرید چگونه به زمان طبیعی و نه ساعتها و عقربه ها اعتماد کنید، آنجا جایی است که باید چرخه ها و فصل های رشدتان را نظاره کنید و کنترل نیروهای روانی و ذهنی و عاطفی تان را بدست بگیرید و پایداری و صلابت چگالترین قدرت خاک است که بشما این امکان را میدهد تا از خود شخصیتی پایدار را شکل دهید و این همان بلوغی است که کیوان به دنبال آن است و از دل آن مفهومی به نام مسوولیت پذیری شکل میگیرد. ویژگی مسوولیتپذیری یکی از ویژگیهای “انسانی” است که رشد و تکامل فرد و به طبع جامعه و طبیعت در گرو آن است. از طریق مسوولیت پذیری است که رابطه انسان با خود، طبیعت و دیگران متعادل می گردد(صلیب کاردینال قوچ، ترازو، خرچنگ، بز) بنابراین میتوان محدودیت های کیوان را به عنوان انگیزه رشد و بهبود تلقی کرد.
از دیگر سو کیوان با الگوهای شرطی شدگی دوران کودکی، زندگی گذشته و یا خانواده و اجتماع مرتبط است. مواجه شدن دوباره با این الگوهاست که فرد را تحت فشار قرار میدهد تا از موانع ایجاد شده قدمی فراتر رود به این ترتیب رشد کرده و شکل جدیدی از “اگاهی” در فرد شکل بگیرد و او با این “اگاهی” رشد یافته، سبک جدیدی از زندگی را برای خود بسازد و آن را دنبال کند. بنابراین کیوان می تواند از این جنبه نمادی از روشی باشد که اگاهی فرد باید رشد میکند و منجر به تغییر واقعیت های بیرونی اش می گردد.
درک من درباره انرژی کیوان
آنچه تا اینجا برایتان نوشتم بر اساس آموخته های جفری ولف گرین بود. من شخصا این سیاره را انرژی می دانم که به ما اجازه میدهد در سطح دنیای ماده اثر خود را بر جا بگذاریم. همانطور که خانه دهم و نشان بز، تاج و بالاترین نقطه چارت تولد را نمادین میکنند، کیوان است که به ما اجازه ابراز و درخشیدن را میدهد. کیوان است که والاترین اندیشه آدمی یعنی خورشید را به دنیای تجلی می کشاند. این عنصر زمین کاردینال است که هوا را می آفریند و آتش را قوت میدهد و آب را آوند.
این کیوان است که با گامهایی سنگین بر زمین حرکت می کند، آن متکی به خود میسازد و نماد دنیای ماده فلسفی و رشد یافته میشود و چون قادر به تصعید نیست، میتوان بر آن خانه خورشید را بنا کرد.
در نوشتار بعد، من به بررسی جاگیری کیوان در عناصر آب خواهم پرداخت تا شما خواننده گرامی بتوانید درک اولیه خود را از این انرژی بدست آورید و البته در نظر داشته باشید آنچه ارائه میشود یک طرح کلی است و نمیتواند مبنای صدور یک نتیجه گردد چرا که هر نمودار تولد با آرایش سیارات خاص برای یک فرد خاص در یک فرهنگ و خانواده خاص، مضامین خاص خود را دارد.
اگر علاقمند به یادگیری هستید، میتوانید با من بطور خصوصی کلاس بردارید و یا مدرسه آموزش آسترولوژی ونوس را در دوره ها دنبال نمایید.
14 Responses
بسیار عالی بود ماریا جااان،سپاس برای این نوشتار پرمفهوم.🙏🌹
سلام ممنونم یا حق
سپاس ماریای عزیز چقدر دلتنگ نوشته های خودتون بودم مثل همیشه عالی و آموزنده بود. مشتاق پست های دیگه هستم🌼🙏
بسیار زیبا و عالی🙏🌷
سلام و درود و خسته نباشید خدمت شما بانوی بزرگوار، بینش و دیدگاه شما ستودنی است موفق و پایدار باشید و بمانید.
ممنون ماريا جان عالى توضيح دادين 🙏☘️❤️
سلام ماریا جان از ۲۰۱۸ با شما هستم و بسیار از شما آموختم. به جرات میتونم بگم در این سالها کسی رو ندیدم که مثل شما به تمام این علوم و مطالب کیمیاگری و نجوم مسلط باشه و هر بار با پست هاتون چیزی جدید یاد میگیرم. امیدوارم بتونم روزی در مدرسه ارزشمند شما شاگرد شما باشم. ♥️🌹
مرسی ماریا جان عااالی گفتین❤️🌹🌸🌸🌸
مرسی ماریا جان عااالی گفتین❤️🌹🌸🌸🌸
ماریای عزیز، بیکران سپاسگزارم
مشتاقانه منتظر نوشتار جدید و آگاهی های نو هستم
عالی مثل همیشه به موقع برای من .
ممنون ممنون ممنون🙏🕊🪐🔆🦀
عجیبترین و خاصترین مسیحی که دنیا به خودش دیده ،چقدر پر از دوگانگی و قطبیتها و سرشار از درد و رنج ،مسیحی که علاوه بر آب با آتش هم باید غسل بشه،چه پیوند خاص و بی نظیری …….
اینده رو به تکینگی ،گذشته رو به افق رویداد ….اخ که چه باری زیبایی.
مسیحی از ارض موعود پارس ….
لطفا خانم ناظمی بخونن کدی هست برای ایشون ….
@R-xris
عزیزم اکنون زمان وجود ندارد همه در بی زمانی گیر افتادیم که به زودی انرژی زمان با شرائطی بر زمین جاری خواهد شد وچون بی زمانی هست دوران سختی رو زمین وساکنین آن می گذرونند.به امید روزهای خوب
سلام خانم ناظمی خسته نباشید من سوال داشتم یک سال است دارم جستجو میکنم که اجدادم از کجا اومدن حالا میدونم که چیزی که پست کردم بی ربط است به مقاله ولی اصلا به هیچ جایی نرسیدم تو این مدت هم همین طور مجبور شدم از دعا و ذکر کمک بگیرم با همکاری مادرم که حتی دعا و ذکر هم نتیجه نداد یه دعا جهت دیدن حقیقت در خواب بود بنده ساترن و لیلث تو خونه چهارم دارم متولد ژانویه هستم لیلث 18درجه و ساترن ۲۴درجه در خانه چهارم چارتم قرار داره خواستم بدونم این موضوع تاتیری داره لطفاً بهم پاسخ بدید🌹🌹🌹🌹