گذر لیلیت از نشان عقرب، محرک شیاطین دفن شده. با فعال شدن عنصر آب در وضعیت کیهانی فعلی شامل بازگشت مرکوری و ونوس به نشان ماهی، نود شمالی در ماهی، سترن در ماهی و قرار گرفتن نپتون در واپسین درجات همین نشان ، روان جمعی در آستانهی یک اشباع هیجانی قرار دارد . این وضعیت فضایی شبیه به خوابزدگی یا گمگشتگی مرزی ایجاد میکند؛ جایی میان رؤیا و انکار ، دلسوزی و فرافکنی ، وابستگی و انحلال مرزهای ایگو.
در این بستر، ورود لیلیت به نشان عقرب (نشان آب فیکس با پیوندی قوی به خانه هشتم و سایههای روانی) همچون محرکی عمیق برای فعالسازی محتواهای ناخودآگاه سرکوبشده عمل میکند. برخلاف طبیعت ماهی که تمایل به انحلال، فرار یا قربانیشدن دارد عقرب با سازوکار مرگ و تولد روانی، میل به نفوذ در لایههای تاریک ناخودآگاه و انکارهای پایدار مرتبط است.
لیلیت در این جایگاه، با فرکانسی عمیق و رادیکال ما را به درون سایههایی دعوت میکند که دیگر تاب انکار شدن ندارند. اگر ماهی ما را به انحلال فرا میخواند عقرب خواهان مرگ و تولد دوباره است اما نه فقط به شکل نمادین، بلکه از طریق مواجهه واقعی با زخمها، میلها و اشتیاقهایی که روح را برای رشد و رهایی فرا میخوانند. در این گذر بخشهایی از روان که حاوی میل، خشم، میل به قدرت، اغواگری و آسیبهای حلنشدهی جنسی عاطفیاند دوباره بیدار میشوند تا با کمک انرژی ونوس بازگشتی و مرکوری بازگشتی دگردیسی یابند.
در سطح تکاملی، لیلیت در عقرب فراخوانی است برای ادغام میل و آگاهی. او ما را با خاطرات جنسی، عاطفی و روانیای مواجه میکند که حامل الگوهای نسلی و کارماییاند . زخمهایی که نهفقط از ما ، بلکه از تبار و نسلمان به دوش کشیده شدهاند.
اینجا جاییست که روان با پرسشی بنیادین مواجه میشود:
آیا آمادهام تا از نقش قربانی خارج شوم و قدرت خویش را بازپس بگیرم؟
لیلیت در عقرب، نیروی جادوگر درون را بیدار میکند؛ آن بخشی از ما که میداند حقیقت شفابخش همیشه در دل بحران نهفته است. او بهجای فرار و انکار، ما را به ایستادن در دل طوفان دعوت میکند تا از آنچه پوسیده و منقضی است رها شویم و انرژی حیاتیمان را بازیابیم. این عبور، میتواند ناآرامی، انزوا، خاطرات ناگهانی یا اشتیاقهایی غیرقابل توضیح را بیدار کند. اما اینها نشانهی اختلال نیستند؛ نشانهی زایشاند.
زایش بخشی از روح، که تا پیش از این در زنجیرهای شرم، ترس، یا انکار خاموش بود.
گذر لیلیت از عقرب و تاثیر آن بر نشان ها
قوچ، خانه هشتم:
اکنون زمان مواجهه با ترسهای بنیادین و میل به کنترل است. رهایی از وابستگی روانی تنها از مسیر تسلیم آگاهانه میگذرد.
گاو، خانه هفتم:
روابطی که مبتنی بر تملک، ترس یا تکرار الگوهای کهنهاند به نقطه بحرانی میرسند. بازتعریف مرزها و تعهدها ضروریست.
دوقلو، خانه ششم:
بدن دروغ نمیگوید. اختلالات جسمی بازتابی از فشارهای روانی و سرکوب عاطفیاند. مراقبت آگاهانه، به تعادل میان روان و جسم معنا میبخشد.
خرچنگ، خانه پنجم:
خلاقیت، عشق و لذت بدون عبور از ترسهای طردشدگی یا شرم امکانپذیر نیست. بازگشت به خود اصیل در زندگی ضرورت دارد.
شیر، خانه چهارم:
زخمهای عاطفی ریشهدار و ناگفتههای خانوادگی در انتظار رویاروییاند. تنها از دل تاریکی خانه درون، میتوان به امنیتی واقعی رسید.
خوشه، خانه سوم:
واژهها، ابزار ساختن یا تخریباند. زمان آن رسیده گفتوگوها و نگرشتان از سطوح فکری سطحی فراتر رود و به صداقت نزدیک شود.
ترازو، خانه دوم:
ارزش شخصی نباید در نگاه یا تأیید دیگری تعریف شود. اکنون زمان بازیابی استقلال درونی و بازنویسی باورها نسبت به امنیت است.
عقرب، خانه اول:
خودت را نه در انکار، که در پذیرش کامل سایهها و میلها بازخواهی یافت. این عبور از بحران، تولدی دوباره از خاکستر خویشتن است.
کماندار، خانه دوازدهم:
ناخودآگاه در حال خیزش است. نجات در فرار نیست، بلکه در سکوت و تنهایی صادقانهایست که امکان شنیدن ندای درون را فراهم میکند.
بز، خانه یازدهم:
بسیاری از اهداف و پیوندهای اجتماعی دیگر با مسیر تحول تو همراستا نیستند. بازتعریف جایگاه تو در جمع، آغاز تعهدی اصیلتر است.
دلو، خانه دهم:
تصویر بیرونی، نیازمند پالایش است. زمان آن رسیده که قدرت حقیقی را نه در کنترل، که در پذیرش آسیبپذیری و اصالت نشان دهی.
ماهی، خانه نهم:
باورهایی که زمانی پناهگاه بودند، حال به زندان تبدیل شدهاند. ایمان نوین از دل تردید، و معنای عمیقتر از دل بحران شکل میگیرد.
3 Responses
فوق العاده اید.
ممنون عالی بود🙏☘️
عالی بود🐦🔥🪽🌬️
آفرین به خانم ناظمی که تمام دانش پذیران اون مثل خودتون درجه یک هستند🔥