ویرژیل و دانته ابتدا از هشتمین طبقه دوزخ و قلمرو فریبکاران و ریاکاران عبور میکنند و به نهمین و آخرین طبقه دوزخ که مغاک خیانت‌کاران است می‌رسند. گرچه همه فریبکاران و ریاکاران ناقض قانون و سوگند امانت‌داری و اعتمادند اما درجه گناه خیانت‌کاران در مقایسه با سایر گناهکاران بیشتر است چون هدف خیانت‌کار کسانی است که مورد اعتمادش بوده‌اند و در گذشته یاری اش کرده‌اند علاوه بر این خیانت‌کاران خانواده و کشورشان را هم نابود میکنند و حتی از خداوند روی برمی‌گردانند.
دانته و ویرژیل برای سقوط به این پایین ترین مغاک نیاز به غولی به نام انتایوس دارند که پاهایش در دوزخ و تنه‌اش بالای این مغاک است و آنها بی یاری او نمی‌توانند به قعر دوزخ سقوط کنند چون تنها خیانت پیشگان قدر به چنین سقوطی هستند.
به هر حال غول‌ها مرتکب گناه خیانت شده‌اند، چون خود را برابر با خدایان می‌دانند. غولهایی چون افیالتس، نمرود، توفون و تیتوئوس همگی با خدا جنگیدند و کوشیدند تا جانشین او شوند. اکنون همه آنها در زنجیرند و قادر به حرکت نیستند چون به خطا خود را خدا پنداشتند نتوانستند هیچ قدرت انسانی را در خود بپرورانند و چون شناختی از خود نداشتند خود را اسیر و برده کردند. بنابر توصیف ویرژیل غول نمرود یک احمق است چون به زبانی سخن می‌گوید که هیچ انسان زمینی قادر به تفسیر آن نیست.
ژرف‌ترین طبقه دوزخ تاریک‌ترین و سردترین آنهاست.. در این طبقه خیانت‌کاران عناصر بی حرکتی هستند که در دریاچه ای از اشک و افسوس و دریغ یخ زده اند. آنان گرچه جسمشان حرکت می‌کند اما روح‌شان مرده است.. روایت دانته از اوگولینو را باید حتما بخوانید تا درک کنید چگونه آدمیت در بین این افراد به پایان می‌رسد. وقتی به مرحله ای می‌رسیم که دیگر تمایزی بین دنیا و خودمان نمیبینیم انهنگام نمی‌توانیم از خرد‌مان برای فهم ساختار جهان و جایگاه انسانی مان در آن استفاده کنیم.
و این روایت آخرین هفته از پاییز 1401 ماست.. در این هفته با ورود دوباره ژوپیتر به نشان قوچ که یک روز بعد از آن انقلاب زمستانی با ورود خورشید به نشان کپریکورن بما وعده طلوع خورشید و تولد نور را میدهد، این خورشید قدرتمند در مربع با ژوپیتر قرار میگیرد. فردای آن روز ماه نو نشان کپریکورن و کایرن که در نشان قوچ مستقیم میشود.
و این مربع تنش حقیقت و اقتدار است.. تنش آنانی که از درون و بیرون خود را در تقابل با خداوند قرار داده اند. ماه نویی که روی ۱ درجه کپریکورن دقیق میشود و در مربع سخت با ژوپیتر قرار میگیرد و این آغاز است.. این آغاز مسیر پیمودن نهمین طبقه دوزخ دانته است تا درک کنیم چگونه واقعیت ها، خیانت‌کاران نابود میکنند و چگونه آنها تا منتها درجه انسانیت سقوط میکنند.
در این نوشتار کوتاه مجالی برای روایت داستان اوگولینو ندارم و این را به خودتان واگذار میکنم که بخوانید تا بدانید چگونه روایت اوگولینو از خودش و گذشته‌اش دروغ است و خودفریبی او هیچ تاثیری برای او ندارد چرا که این‌حقیقت است که آشکار و زمان مجازات فرا می‌رسد.
این هفته آغازگر روایت های جدیدی از خیانت‌هایی است که بنام وطن، بنام مرز، بنام کشور به ما داشته اند.. این هفته با ماه نو نشان کپریکورن انرژی آغاز میشود که همچون گرفتگی عمل می‌کند روی دیگر واقعیت ها را به ما می.نمایاند.
در سطح شخصی ، این هفته طبقه نهم دوزخ خودمان را قدم بزنیم.. در کجای زندگی پیوندهای انسانی را انکار کردیم؟ کجا به آرزوهایمان و به روح الهی‌مان خیانت کردیم؟ کجا پول یا قدرت را فدای صداقت و مسوولیت پذیری کردیم؟ کجا بدون مزه کردن زخم‌های دیگری، به جای او راه رفتیم و حکم دادیم.
انرژی این هفته پیش درآمدی است تا به قدرت درونی خود اگاه‌تر و مسوولیت پذیرتر شویم.
در نهایت
درست مثل طبقه نهم دانته، از این هفته تنشی را شاهد هستیم بین دو نیروی متضاد.. ژوپیتر و سترن.. یکی سرد و یکی گرم.. از آنجا که مرکوری هم ۲۹ دسامبر برگشتی میشود و این هفته در سایه خود قرار میگیرد، گرایش حق به جانب افراد در محکوم کردن باورها و فلسفه های دیگران می‌تواند شدت یابد.. کسانی که به گمان‌مان خوبند، جنبه آرمانی می‌دهیم و کسانی که شریرند را محکوم میکنیم.
در این هفته همزمان که ژوپیتر بسمت نشان قوچ کاردینال آتش می‌رود، خورشید نیز بسمت نشان کپریکورن با انرژی خاک کاردینال می‌رود. چیز جدیدی در انتظار است که ما را به سمت فصل جدید زندگی مان فرا می‌خواند.
این بازگشت دوباره ژوپیتر ممکن است شما را به می تا اکتبر برگرداند. بنابراین موضوعات آن زمان در فصل جدیدی از رشد قرار خواهند گرفت.
این انرژی همزمان میشود با ورود خورشید به نشان کپریکورن که آستانه آگاهی و تولد نور است. کپریکورن پلی بین نور و ماده است و این فصل با تنش ژوپیتر به نشان کپریکورن سختگیری کیهانی است به ما برای اهداف و چشم اندازهای ما در واقعیت ملموس زندگی خودمان و جامعه.این هفته فشار افراد جامعه و قانون گذاران به یکدیگر بیشتر میشود و از دل آن مسیری بوجود می آید تا با خردی که ما را به واقعیت پیوند میدهد بیاویزیم.
باشد که نور آفریدگار راهنمای ما در آغاز این زمستان سرد باشد.
7 Responses
ممنونم ازت که کلی برامون وقت میزاری❤️
سپاس ماریا جاان.🙏❤️
فوق العاده اس ممنونم دیگه ازین زیباتر نمیشد
خداوندا خودت چراغ راهمان باش و سپاس ازشما ماریای عزیزم
عالی بود سپاس ماریا جان
با سپاس فراوان ❤
به جان نشست.