از آغاز پیوند بزرگ سترن و ژوپیتر بر روی صفر درجه اکواریوس و پایان یک چرخه ۲۰ ساله و شروع یک چرخه ۲۰۰ ساله در نشانهای هوا در دسامبر ۲۰۲۱ زمان زیادی نمیگذرد. همانطور که در ویدئوی آن سال هم گفتم ایجاد پیوند بر روی عنصر جدید یعنی پایان یک آگاهی ۲۰۰ ساله و شروع دوره جدیدی از معناخواهی و معنایابی.
این چرخه ای بود که در سال ۲۰۰۰ با پیوند این دوسیاره در نشان تارس آغاز گشت. تغییر انرژی از خاک به هوا یعنی سازههای گذشته در روند نوسازی قرار میگیرند.
علاوه بر آن این پایان یک چرخه ۲۰۰ ساله بود که از زمان فلسفه هگل و شوپنهاور قرن نوزدهم آغاز گشته بود. فلسفه هگل در آن دوران بدنبال توانا کردن انسانهای قرن نوزدهمی بود تا میان انها و جامعه و دولت آشتی برقرار کند. از نظر هگل “دولت، گوهر فرد بود” و می بایست اراده عام در ارادههای فردی تنیده شود و اینچنین است که آزادی تحقق می یابد.
در ایران اما قرن نوزدهم جامعه ای رو به زوال در دست استعمارگران بود. شکست های ننگین ۱۸۰۴ الی ۱۸۱۳ از روسیه یا شکست از نیروهای بریتانیایی در سال ۱۸۳۸ و بوشهر ۱۸۵۶ و از دست دادن اراضی ایران. قدرت سیاسی قاجار نه تنها ارزشی بر ایران نیفزود که ایران و ایرانیان را مجبور به پسروی کرد.
“ایران بد اداره میشود و شرایط کلیاش رضایتبخش نیست. وضع مالیاش خراب است. منابعش دست نخورده مانده است و تجارتش رونقی ندارد. بعضی نشانههای شورش و ناآرامی در کشور هم دیده میشود.. (ص ۳۸).. هیچ محکمه قضایی قابل اعتمادی نیست. (ص ۸)”
این بخشی از کتاب گزارش سر مورتیمر دوراند با ترجمه احمد سیف است که توسط نشر نی منتشر شده.
به نوشته دوراند ” ایران اگرچه آنقدر ضعیف و نالایق است که هر متجاوزی میتواند به او زور بگوید ولی در برابر قدرتها، به استثنای یکی، زبان تهورآمیز و آمرانه به کار میگیرد.”
دوراند مینویسد: «اگر بدون توجه به همه جوانب، در اصلاحات پافشاری کنیم، نه تنها احتمال شکستمان زیاد است، بلکه از چشم شاه و صدراعظم و دیگر قدرتمندان کشور خواهیم افتاد و عملا آنها را به آغوش روسیه خواهیم فرستاد» و نتیجه میگیرد که با توسل به «حرص و آز» شاه که برای پول هر کاری میکند، میتوانند برخی «اصلاحات متوسط» را انجام داد.
با چرخه سترن/ژوپیتر گویی ما به ۲۰۰ سال قبل بازگشتهایم تا اینبار در یک نقطه عطف قرار بگیریم.. هم ترازی های ژوپیتر و سترن همواره شروع کننده تحولات بزرگ در فرهنگها، تمدنها و نظام سیاسی اجتماعی است.. این پیوند دوره ظهور و سقوط پادشاهان و امپراطوریها است و ما نیز در آستانه جدیدی از تحولات قرار داریم.
این نوشته ای برای شروع انرژیهای کماندار است که در این هفته آغاز میکنیم.
در سه شنبه خورشید وارد کماندار میشود و پنجشنبه همزمان با ماه نو نشان کماندار، ژوپیتر نیز در نشان ماهی روی ۲۸ درجه حرکت مستقیم خود را آغاز میکند.
کهنالگوی ژوپیتر، کهن الگوی میل به آزادیخواهی، معنایابی، آرمانها و چشماندازهای آینده است.. مرتبط با باور و فلسفه افراد عادی که در طی زمان تبدیل به فرهنگ میشود.. نماد جستجوی انسان فراتر از درک میراث گذشته اش..در این کهنالگو عطشی است بی پایان برای پشت سر گذاشتن موعظههای دیروز و دستیابی با خردی جدید .
کهنالگوی کماندار، تجربه های ماست برای انسان شدن.. برای درک ماهیت انسانی و به همین دلیل با فلسفه گره خورده است..
واژه فلسفه از philosophia گرفته شده که مرکب از دوکلمه philo به معنای دوستداری و sophia بمعنای حکمت و دانایی است. بنابراین کلمه فیلوسوفیا بمعنی دوستدار دانایی است.
و تنها با دانایی است که میتوان آینده ای متفاوت از ۲۰۰ سال پیش را برای سرزمینمان ایران نقش زد.
با امید به طلوع خورشید سرزمین مان
24 Responses
به امید آزادی و نور و هر چی که برای مردم خیر هست
با امید به آگاه شدن مردم مون به فتنه های پشت پرده …🕊
عالی بود ممنون- این دیدگاه اجتماعی بسیار مورد علاقه منه-درضمن گرافیک سایت عالی شده 💕🙏🙏
امیدوارم اینبار خرد جمعی تصمیمی به غیر از آنچه در دویست سال پیش انجام داد برای سرزمین مادری بگیرد سپاسگذارم از این آگاهی
تا وقتی مردمما مثل الان احساسی عمل میکنند این روند عقبگرد رو ما داریم متاسفانه
امیدوارم بتونیم همه مون راه درست رو انتخاب کنیم ، به امید روزهای خوب و آینده ای روشن همراه با آگاهی و دانایی 🥰🥰🌹🌹🌹، ممنونم از تو ماریا عزیز 🌹
با امید به طلوع خوشید سرزمینمان
💚💜💚💜
عالی بود.به امید آزادی✌️✌️🕊🕊🕊🕉🥀💜
به امیدآگاهی وهوشیاری، سپاس فراوان متریا جانم🙏🕊🌱
امید نه آرزو نه .حتما حتما حتما.ماملت ایران برای تغیر بزرگ نه تنها حکومت بلکه سیاست واجتماع و تمدن و فرهنگ ودین و مذهب و تمام اش یکجا آمده ایم تا این تحول را در ایران و خاورمیانه و کل دنیا رقم بزنیم..ایران قلب خاورمیانه است وخیلی وقت است که حالش خوب نیست و روح های شجاعی آمده ایم تا این قلب را جراحی کنیم .وقدرت دوباره ی خود را بازیابیم..خوشا به سعادت کسانی که این فردای ایران را تجربه می کنند.. و یادشان تا ابد گرامی کسانیکه این مسیر را باز میکنند..صلح خاورمیانه از ایران برمی خیزد..این حقیقت محض است..وخیلی زیباست..حتی فکرشم زیباست..🙏🙏🙏🙏🌷🌷🌷
ماریا جان سبک آگاهی رسانی ات و خیلی دوست دارم. آدما رو ناخودآگاه وادار میکنی فکر کنن من خودم شخصا اصلا همزمانی قرن نوزدهم رو در اروپا و ایران نمیدونستم. ازت برای تمام تلاشهات ممنونم🌷
خدای من… وقتی اروپایی ها روی فلسفه انسان و حکومت کار میکردن ما در حال عقبگرد به ۲۰۰ سال قبل بودیم😑
چه خوبه این جور آگاهی ها رو میدی بما ماریاجان🙏🌹
ماریاجان دریچه نگاه و تفسیرت واقعا خاص هست🙏
متشکرم برای آگاهی هایی که میدی و معرفی کتابهای خوب
ماریای عزیز مثل همیشه رسا وزیبا توضیح دادید متشکرم که برایمان مینویسی
تشکر ماریا جان
200 سال برگشتیم به عقب و چه هزینه ها برای برگشت به عقب پرداخت شد سپاس از شما ماریای عزیزم
به امید آگاهی و خرد
تحلیلتون خیلی عالی بود مرسی
چقدر تلخ بود این یادآوری ماریا جان
انگار که ما هیچوقت نمیتونیم آزاد بشیم
به امید ایرانی زیبا با مردمانی خردمند
مرسی عزیزم
درودها ماریا جان و تشکر از شما. به نظر من ما باید برگردیم به فرهنگ کهن و والای ایرانشهری، البته همراه با نگاه تازه و اصلاح اشتباهات گذشته. خیلیها با خوندن این متن و درکی از ۲۰۰ سال پیش، شاید فکر کنند ما چقدر از نظر تفکری عقب بودیم؛ اما باید بگم اینطور نیست، پسرفت ما از در این دوران جدید از زمان صفویه آغاز شد، هرچند خیلیها بدنبال برگشت به مسیر درستتر داشتند اما تمام کوشش اونها شد #تلاش_هایی_که_ناکام_ماند ، (اشارهای بود به پروژه اولین کتابم که یک نظریه اون هنوز تکمیل نشده چون هیج سندی ازش در ایران نیست یا مخفی شده). علت اشاره من به بازگشت و بازخوانی تاریخ کهن و باستانیمان بدین خاطر هست که «هگل» در تشریح نظریهی دولتِ خودش، اشاره میکنه که نخستین دولت به معنای حقیقی در دنیا در ایران و توسط هخامنشیان شکل گرفت. این نکتهی بسیار مهم و ارزشمند رو هم هگل اشاره کرده و هم ماکیاول(البته هگل وامدار از ماکیاول هست و درست الان در خاطرم نیست ولی شاید این مطلب رو از ماکیاول نقل کرده). بخاطر این مسایل و برخی دیگر هست که ما باید آگاهی کاملی از تاریخ خودمون داشته باشیم. در کل بگم شکلگیری دولت و نظریهی اون توسط ایرانیان هست. اسناد بسیاری خصوصا در دوران طلایی رنسانس ایرانی در بعداز اسلام موجود هست. رجوع کنید به سیاستنامهها، اشعار شعرایی چون فردوسی، سعدی ، حافظ و بسیارانی دیگر که حافظ و دوران اون، انتهای اندیشمندانی بود که اندیشههای ایرانی رو کاملا درک کرده بودند و در پی حفظ اونها بودند. البته من چند موردی رو بعداز حافظ در همون مسیر میبینم، اما نیاز به بررسی دقیق داره که شاید در آینده فرصتی دست بده اون رو بنویسم، یک موردش رو دارم که براساس یک قطعه شعرش میخواهم تفسیری مفصل در اینباره براش بنویسم. پایدار باشی و در پناه ایزد منان.🙏✋✌️🌹🌹🌹💜
سپاس ماریای عزیز