هفته پیشرو از نظر آسترولوژی یک مرحلهٔ مهم در بازتنظیم الگوهای اراده، ادراک و معنویت جمعی است.
زاویهٔ سخت میان مارس در کماندار و سترن در ماهی نخستین نقطهٔ فعالسازی این فرآیند است. این زاویه معمولاً احساس انسداد ایجاد میکند اما چون در تعامل میان دو نشان سیال، آزادیمحور و غیرخطی رخ میدهد، نقش اصلی آن “بازآرایی مسیر” است نه توقف آن. مارس در کماندار میل به حرکت، کشف و اقدام بدون محدودیت دارد. در مقابل، سترن در ماهی ساختاری سیال، نامرئی و مبتنی بر مرزهای درونی ایجاد میکند. نتیجهٔ این برخورد این است که فرد مجبور میشود میان آزادی و مسئولیت، معنای واقعی تعهد و نیز کاربرد ارادهٔ آگاهانه تمایز قائل شود. این موقعیت یادآور میشود که کنترل نتیجه، عملی ناکارآمد است. آنچه باید کنترل شود “جهتگیری” است نه “نتیجه”. بنابراین این روزها باید بررسی شود کدام تصمیمها از مرکز ثبات درونی میآیند و کدام از واکنش، اجبار یا ترس.
آخرین تقابل میان مرکوری و اورانوس در تارس نقطهای است که ذهن را مجبور میکند مسیرهای اشتباه یا انتخابهای ناسازگار را دوباره بررسی کند. این تقابل در واقع آخرین تلنگر اورانوس است برای اینکه روشن ببینی کجا از مسیر اصلی خودت دور شدهای و چه چیزی نیاز به اصلاح دارد. هدف آن کمک به توانایی تشخیص ارزشهای واقعی در دل شرایطی است که دائماً تغییر میکنند. مرکوری نشاندهندهٔ ذهن تحلیلی است درحالی که اورانوس ساختارهای قدیمی را میشکند و الگوهای محدودکننده را بر هم میزند. تقابل این دو نیرو باعث میشود دیگر نتوانیم تنها بر ذهنیت قدیمی یا ترسهای گذشته تکیه کنیم.
این مرحله فرصتی است تا بفهمیم کدام تصمیمها از ترس سرچشمه میگیرند و کدامیک از ارزشهای پایدار و مهم زندگی. وقتی این تشخیص انجام شود، مواجهه با ناشناخته آسانتر میشود چون دیگر بر اساس واکنش، اضطراب یا عادت انتخاب نمیکنیم؛ بلکه بر اساس آنچه معنا و وزن دارد. این انرژی کمک میکند واقعبینانه و بدون تعارف ببینیم چه چیزی باید تغییر کند، کدام مسیر نیاز به تصحیح دارد و کجا لازم است از واکنشهای لحظهای فاصله بگیریم تا تصمیمی بگیریم که با هویت واقعی و نیازهای اکنون هماهنگ باشد.
در همان روز، نپتون از حرکت بازگشتی خارج میشود.. این آخرین حضور نپتون در ماهی در طول عمر ماست و بازگشت آن به حرکت مستقیم، دروازهٔ بررسی نهایی معنویت زیسته را باز میکند. نپتون و ماهی هر دو حوزههایی را نمایندگی میکنند که با ذهن قابل توضیح نیستند. احساسات، رنج، شفقت، همدلی، رهایی، انحلال ایگو. بنابراین پرسش محوری این دوره این است که آیا معنویت من فقط دانشی نظری است یا در عمل، ظرفیت من برای محبت، بخشش، همدلی، مسئولیتپذیری و پایبندی به روابط را افزایش میدهد؟
این عبور ما را مجبور میکند میان معنویت واقعی و معنویت گریزانه تمایز قائل شود. آنچه باید باقی بماند مسیرهایی هستند که در سختترین لحظهها انسان را باثباتتر، بامسئولیتتر و اخلاقیتر میکنند.
در پایان، بازگشت مرکوری به کماندار مرحلهٔ تکمیل را آغاز میکند. موضوعاتی که از ۲۹ اکتبر کلید خوردند مانند یادگیری، گسترش، سفر، امید، بازنگری باورها، و مهمتر از همه صداقت در روابط ، حال باید جمعبندی و نهایی شوند. مرکوری در کماندار از فرد میخواهد ارتباط را به یک کنش اخلاقی تبدیل کند یعنی وضوح، دقت و بیان مستقیم را نشانهٔ احترام بداند.مرکوری در کماندار هرگونه ابهامگویی، ناتمامی و نگفتن حقیقت را رفتاری غیراخلاقی و آسیبزننده میداند. بنابراین این مرحله دعوتی است برای اینکه ما حقیقت خود را روشن، بدون پیچش و بدون محافظهکاری بیان کنیم تا امکان درک دقیق و پیشرفت واقعی فراهم شود.
برایتان هفتهای آرام، روشن و همراه با تصمیمهایی آرزو میکنم که بیش از هر چیز با ارزشهای درونیتان هماهنگ باشند.
آسترولوژی هفتگی مربوط به هر نشان را میتوانید از این بخش مطالعه نمایید.
