آیا در سه سال اخیر زندگی برایتان سخت و پرفشار و پرتنش بوده است؟ از همه گیری ویروس کرونا و قرنطینهها گرفته تا اعتراضها ، تغییر الگوها و ساختارها از زندگی شخصی تک تک ما تا سطح کلان جهانی ، مدتهاست که اوضاع به آرامی پیش نمیرود. اگرچه آسترولوژی مقصر نیست اما بنظر می رسد از منظر کیهانی نقش کیوان را نمیتوان نادیده گرفت.. سیاره ای که شهرت آن خدای کارما می باشد.
کیوان از سال 2017 تا به امروز در دو نشان جدی که حاکم امروزی آن است و سه سال پس از آن در نشان دلو که حاکم قدیم آن بود قرار داشت. حضور کیوان در نشانی که در آن حکومت می کند تمام ابزار لازم برای زیر و زبر کردن ساختار ها را در اختیار او قرار می دهد و او بسیار بسیار سخت گیرتر از هر زمانی می شود. گفتنی است که همه ما 6 سال طاقت فرسا را پشت سر گذاشتیم. کیوان در نشان دلو درس مهمی به دنیا داد ، گاهی اوقات فاصله و خویشتن داری واقعاً می تواند جان انسان ها را نجات دهد. خوشبختانه ، کیوان تا سه سال آینده کار بسیار متفاوتی را بر عهده خواهد گرفت ، زیرا این سیاره در این ماه وارد علامت آب و متغیر ماهی شد. با ورود کیوان به نشان بیکران ماهی ، مرزها به آرامی شروع به آب شدن خواهند کرد. با این حال ، به دلیل اینکه کیوان همیشه هدفش ایجاد اصلاحات در نشانی است که در آن گذر می کند ، این بار نیز این مسئله می تواند به گونه ای دیگر چالش برانگیز باشد.
از آن جایی که عادت دارم پیرامون یک مطلب به تفضیل راجع به هر بخش و وجه برجسته آن کنکاش کنم در این مقاله سفری طولانی را در پیش خواهیم داشت که مطمئنا برایتان جذاب خواهد بود. و در انتها با مسئله اصلی این مقاله یعنی گذر و ترنزیت کیوان در نشان ماهی آشنا می شویم و سفر خود را به پایان می رسانیم.
آسترونومی نشان ماهی
صورت فلکی دو ماهی ، ماهیان یا Pisces به صورت یک جفت ماهی نشان داده می شود که در جهت مخالف شنا می کنند. یکی از این دو ماهی در جنوب و دیگری در شرق صورت فلکی مربع پگاسوس یا اسب بالدار قرار دارد. صورت فلکی دو ماهی یا به اختصار ماهی از نشان های بزرگ و وسیع آسمان و زودیاک است که برای ما ایرانیان نشان گر ماه اسفند است که خورشید در این ماه وارد نشان ماهی می شود. در عربی به آن حوت می گویند که به دلیل اینکه معنای فارسی آن نهنگ می شود و ما یک صورت فلکی با همین نام در نیم کره جنوبی داریم بهتر است از واژه لاتین آن Piesces یا ایرانی آن ماهیان یا دو ماهی یا ماهی استفاده کنیم.
این صورت فلکی ، دو ماهی را نشان می دهد که با بندی V شکل که به دم آن ها بسته شده است در آسمان مشخص می شوند. ستاره الریشا (Al Risha) نشان دهنده گره و ستاره انتهایی طناب یا بند V شکلی است که این دو ماهی را به هم متصل می کند. الریشا در عربی به معنای «ریسمان یا بند» است. این ستاره گاهی اوقات با نام های کایتین و اوکدا نیز شناخته می شود. اوکدا از عقده ، کلمه عربی برای “گره” گرفته شده است.
اگرچه ستاره الریشا خیلی درخشان نیست ، اما موقعیت آن در نوک V و گره اتصال دهنده دو ماهی آن را بسیار قابل توجه می کند. یوهان بایر ، ستاره شناس آلمانی ، در سال 1603 ستاره های پر نور هر صورت فلکی را بر اساس درخشنده گی با حروف یونانی (آلفا، بتا، گاما و غیره) دسته بندی کرد و به درخشان ترین ستاره هر صورت فلکی پسوند آلفا با نام لاتین آن صورت فلکی را داده است. در این دسته بندی برای صورت فلکی دو ماهی پسوند آلفا به ستاره الریشه داده شده است اما جالب اینجاست که دو ستاره پر نور تر از آن در این صورت فلکی وجود دارند. اما او این ستاره را که اعراب نیز پیش تر به اهمیت و موقعیت استراتژیک آن در نگهداری دو ماهی در کنار یکدیگر پی برده بودند بیشتر از دو ستاره دیگر لایق آلفا بودن دانست و آن را آلفا پیسیوم ، ستاره آلفای دو ماهی نام گذاری کرد.
این صورت فلکی شامل یک کهکشان مارپیچی با نام مسیه 74 است که از زمین کاملا به صورت رو به رو دیده می شود و تقریباً 30 میلیون سال نوری از خورشید فاصله دارد. علاوه بر آن کهکشان M74 عضوی از یک گروه کوچک متشکل از 5 تا 7 کهکشان در صورت فلکی دو ماهی است.
شاید این طور به نظر برسد که دانستن این موارد چه اهمیتی دارد؟. پاسخ این سوال نیاز به درک بنیادی از اتصال همه چیز با یکدیگر در لایه های پایین تر دارد. به طور مثال شما با کسی که در چند خانه آن طرف تر زندگی می کند کاری ندارید و مسائل او برای شما اهمیتی ندارد اما در یک لایه پایین تر شما به عنوان همسایه با هم مرتبط هستید و رفتار شما در این سطح به روی یکدیگر تاثیر می گذارد. و یا شما با کسی که در ترافیک در ماشین کناری خود می بینید هیچ ارتباطی ندارد و شاید او را هرگز ندیده اید و یا دیگر هم او را نمی بینید اما در چند لایه پایین تر شما به عنوان هم شهری به هم مرتبط هستید و رفتار هر کدام از شما در این جامعه کوچک شهری بر دیگری به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم تاثیر می گذارد ؛ و به همین شکل الی آخر.
مثلا پیام ستاره الریشه برای من این بود که این نشان را ریشه ای تر بررسی کنم و وجود کهکشانی در آن که تماما رو به ماست و گروه کهکشانی آن باعث شد این پژوهش اهمیت بیشتری برای من پیدا کند و به کاوشی عمیق در دل آن بپردازم ، که در ادامه شما را با آن همراه می کنم.
در اینجا می خواهم از جمله هرمتیکا وام بگیرم که هر آنچه در بالاست در پایین نیز هست و به طور کلی همه چیز در عمیق ترین لایه ها با هم مرتبط اند. در ادامه که با مطالب بیشتر آشنا می شویم درک ارتباط تک تک مواردی که در این مقاله بررسی کردیم ممکن خواهد شد.
به عبارتی در خلال این نوشتار مسائلی نقل شده است برای قومی که می اندیشند.
عصر ماهی یا Pisces Age
کسانی که آسترولوژی را دنبال می کنند می توانند تأیید کنند که تاریخ در برهه های زمانی مختلف تکرار می شود. تحقیقات ژرف و بنیادی که در عصر های تاریخی مختلف و انطباق آن با چرخه های آسترولوژیکی صورت گرفته ، همبستگی های دقیق و شگفت انگیزی را بین تاریخ تکامل انسان در سیاره ما و عصرهای نجومی آشکار کرده است.
عصر نجومی یا آسترولوژیکی یک دوره زمانی است که به موازات آن تغییرات عمده در توسعه ساکنان زمین ، به ویژه مربوط به فرهنگ ، جامعه و سیاست اتفاق می افتد و دوازده عصر نجومی مربوط به دوازده نشانه زودیاک وجود دارد. یک دوره کامل از این اعصار را سال بزرگ یا سال افلاطونی یا سال نجومی می نامند. اعصار نجومی بر اساس چرخش معکوس محور زمین در صفحه زودیاک و مدار صورت های فلکی آن است ، که منجر به جا به جایی نقطه اعتدال بهاری بر روی این صفحه می شود. که در واقع به آن تقدم اعتدالی می گویند. این امر به سبب حرکت تقدیمی زمین و تاب خوردن محور زمین به صورت دایره ای (مانند فرفره) است. یک دور کامل این چرخش 25,920 سال طول می کشد در این مدت نقطه اعتدال بهاری یک بار کل صور فلکی زودیاک را طی می کند. زمانی که این مدت را بر 12 برج زودیاک تقسیم کنیم ، هر صورت فلکی 2160 سال را شامل می شود. این مدت زمان را عصر نجومی آن صورت فلکی معرفی می کنند. در حال حاضر ، آن نقطه در صورت فلکی ماهی قرار دارد و گفته می شود که ما در “عصر ماهی یا Pisces” هستیم. این اعصار از طریق نشانههای زودیاک به سمت عقب جریان دارند و برخلاف ترتیب اصلی آن ها حرکت می کنند.
امروزه منجمین و محققین این حوضه 11 هزار سال پیش و عصر سرطان (نشان خرچنگ) را به عنوان نقطه شروع این اعصار در نظر می گیرند. که در این جا تنها به بررسی عصر حاضر یعنی عصر ماهی می پردازیم.
یکی از دلایلی که باعث شد برای بررسی کیوان در نشان ماهی عصر ماهی را نیز بررسی کنم این است که محققین ، هر عصر نجومی را نیز بر 12 قسمت تقسیم می کنند که می شود 180 سال و در جهت زودیاک هر بخش را یک زمانه (Era) مربوط به نشان زودیاکی که آن بخش در آن قرار دارد نام گذاری می کنند. به این صورت که 180 سال اول عصر ماهی زمانه قوچ است و به همین ترتیب دوازدهمین زمانه در عصر ماهی ، زمانه ماهی می باشد. همانطور که متوجه شدید الان که در 180سال پایانی عصر ماهی قرار داریم در زمانه ماهی نیز هستیم. و اکنون که این مقاله را می نویسم در اسفند ماه و در نشان ماهی هستیم. ماهی اندر ماهی اندر ماهی. و با تمام این تفاسیر کیوان این استاد سخت گیر زودیاک و خدای خدایان باستانی در ماهی قرار دارد. برای من این یک اتفاق خاص و ویژه است و این همزمانی برای شمایی که این مطلب را می خوانید هم نمی تواند تصادفی باشد. لذا سعی کردم تمام مطالب مربوط به این مباحث را با شما به اشتراک بگذارم تا شما خود نیز بتوانید در انتها برداشت های شخصی خاص خود را داشته باشید.
به طور کلی نشان ماهی بر دین و معنویت ، تعالی ، نبوت و پیامبران ، مواد مخدر ، توهم ، زندان و ترس حکومت می کند. و جالب است بدانید که نقطه آغازین این عصر سال 0 میلادی و نقطه پایانی آن گفته میشود 2160 میلادی است. یعنی این عصر با ظهور مسیح و منجی بشریت در آن زمان آغاز شد.
عصر ماهی ، عصر ادیان بزرگ جهانی بوده است ، یهودیت ، مسیحیت ، اسلام ، هندوئیسم و بودیسم و غیره. یهودیت با اینکه در قرن 7 پیش از میلاد گسترش یافت اما در این دوران به یک دین جهانی تبدیل شده بود. در این زمان آیین هندو از پرستش خدایان فرعی مانند آگنی و ایندرا به پرستش خدایان متعالی شیوا، ویشنو و برهما تغییر کرد. آرمان قهرمان-جنگجو عصر قبل به آرمان متعالی قدیس، گورو و حکیم تبدیل شد. توجهات به رسیدن به روشنایی ، رسیدن به بهشت ، خروج از زندان چرخ زندگی و شکست دادن شیطان متمرکز شد. مسیحیت و یهودیت بر نبوت و شریعت خودشان تمرکز داشتند. در این دوران مسیحیان برای خود ادعا می کند که مسیح ، پسر خدا و پیامبر نهایی است. از طرفی مسلمانان ادعا می کنند که محمد پیامبر اعظم و خاتم پیامبران است. در مشرق زمین ، تمرکز به روشنگری و شکست مایا یا توهم ماده و رهایی از زندان در چرخ زندگی گسترش یافت.
در این عصر ادیان به اولین سازمان های چند ملیتی جهان تبدیل شدند و پیام خود را بسیار فراتر از هر مرز محلی ، ملی یا فرهنگی منتشر کردند. دولتهای اولیه اروپایی به حکومتهای مذهبی یا حکومتهای دینی تبدیل شدند و سیاستهای این عصر عمدتاً حول محور مسائل مربوط به مسیحیت میچرخید. اسلام نیز به عنوان یک حکومت دینی شروع به جنگ با سرزمین های هم جوار و گسترش دین خود از طریق فتوحات کرد.
اکثر این ادیان و به ویژه سه دین بزرگ یهودیت ، مسیحیت و اسلام ، در این عصر پیام توحید و یگانگی را تبلیغ می کردند. که این پیام آخرالزمانی ، برای عصر ماهی به عنوان آخرین نشان در زودیاک ، بسیار درخور توجه و مناسب است.
این عصر منادی نبردی روحانی بین خدا و شیطان ، اهورامزدا و اهریمن ، یا بین روشنایی و تاریکی و رهایی از تناسخ و تاریکی حبس در چرخه زندگی است. در پایان این نبرد کیهانی ، چرخه جدیدی خواهد آمد که نوید عصر طلایی نشان دلو (آکواریوس) را می دهد.
داستان تولد مسیح نتیجه ورود اعتدال بهاری به نشان ماهی است ، زیرا منجی به عنوان یک ماهیگیر بشریت بر همگان ظاهر شد و سلسله اتفاقات پیرامون او و مسیحیت به طور کل به موازات ورود به عصر ماهی رخ داده است. لازم به توضیح است که عبارت Fisher of men که به عنوان ماهیگیر یا صیاد بشریت در مورد مسیح به کار برده شده در واقع نه به معنای شکارچی یا همچین چیزی بلکه به معنای کسی که با تور توحید و نبوت انسان ها را به گرد خود جمع می کند و آن ها را با نان مقدس متبرک می کند. ماهی گیری شغل اصلی و مهم منطقه جلیله و مناطق همجوار که عیسی برای موعظه به آن سرزمین ها می رفت بود و از آنجایی که امرار معاش و به نوعی زندگی آن ها به این شغل وابسته بود به او این لقب را داده بودند. گفتنی است که پطرس و برادرش آندریاس قدیس نیز در حال ماهیگیری و انداختن تور در کنار ساحل بودند که عیسی ایشان را موعظه کرد و بعد به عنوان اولین حواریون به دنبال او به راه افتادند. با مصادف شدن داستان تولد مسیح با این تاریخ ، بسیاری از مسیحیان از نماد نجومی نشان ماهی به عنوان نمادهای مسیحی استفاده می کنند. شخص عیسی مسیح نیز خود دارای بسیاری از خلق و خو و ویژگی های شخصیتی یک متولد نشان ماهی بود و بنابراین به عنوان یک کهن الگو برای عصر ماهی در نظر گرفته می شود. علاوه بر این ، دوازده حواری «ماهی گیران بشریت یا Fishers of men» نامیده میشدند ، مسیحیان اولیه خود را «ماهیهای کوچک» مینامیدند، و یک کلمه رمز منتسب به عیسی مسیح ، کلمه یونانی ماهی، «ΙΧΘΥΣ ICHTHYS» بوده است. پطرس قدیس نیز به عنوان رسول ماهی شناخته می شود.
عصر قوچ یا همان نشان حمل شاهد تولد بسیاری از ایدههایی بود که میتوانستند عصر کنونی را تعریف کنند. انتقال از عصر قوچ به ماهی بودیسم ، یهودیت و مسیحیت اولیه را به وجود آورد و همچنین ظهور عظیم فلسفه یونانی را که زیربنای تفکر غربی است ، پدید آورد.
عصر ماهی در اوج امپراتوری روم آغاز شد که تا سال 476 پس از میلاد در “غرب” ادامه داشت. مسیحیت تا حد زیادی به لطف این که روم آن را به عنوان دین رسمی پذیرفت ، تأثیر عظیمی بر سایر نقاط جهان پیدا کرد. در آن دوره مسیحیت در سراسر امپراتوری گسترش یافت و پس از مدتها پس از سقوط روم نیز به قوت خود باقی ماند.
کارل گوستاو یونگ روانشناس سرشناس معاصر تولد مسیح را منادی عصر ماهی می دانست. از نظر او این یک همزمانی بود که تصویر الهی را که در ناخودآگاه جمعی بشر نگهداری میشد ، آشکار کرد. در واقع ، بیشتر ایده های ما در مورد عصر ماهی با نمادگرایی مسیحیت با تأکید بر ماهی ، ماهیگیران ، نان متبرک ، نشان دو ماهی ، شستن پاها ، ایکتیس (ICHTHYS نماد باستانی ماهی که از دو نیم دایره رو به روی هم که در یک سمت مماس و از سوی دیگر همدیگر را قطع می کنند و شکل ماهی را تداعی می کنند) و غیره مرتبط است.
یونگ در آیون به بررسی این نمادگرایی و چگونگی ارتباط آن با تاریخ پرداخت. او از دو ماهی در صورت فلکی ماهی برای ترسیم توسعه مسیحیت در زمان ظهور عصر ماهی استفاده کرد. اولین ماهی مربوط به تولد مسیح و رشد کلیسای اولیه است. ماهی دوم مربوط به سقوط مسیحیت و ظهور علم و مادی گرایی در دوران بعد از رونسانس است.
در مثال های مشابهی از این دست در مورد ماهیت دوگانه نشان ماهی ، ماهی اول را می توان مسیح دید ، در حالی که دومی دجال است. البته به شخصه ماهی دوم را با نقش یهودا در مسیحیت بیشتر مشابه می دانم ، جایی که دم مسیحایی می تواند با شرارت قابل تعویض باشد. فردی که مسیح را به عنوان یک قدیس دنبال می کرد در جای دیگر به اصطلاح طناب دار او را می بافد. اگر عصر قوچ نمایانگر عهد عتیق بود ، پس عصر ماهی عهد جدید است ، تغییری از جنگ و جدل و انتقام جویی به سوی عشق و شفقت. در عصر پیشین ، دین شامل قربانی کردن و ریختن خون حیوانات زیادی بود. و در عصر حاضر مصلوب شدن مسیح به این معنی بود که این کار دیگر ضروری نبود زیرا عیسی تبدیل به قربانی نهایی شد.
در عصر قوچ ، اولین اعمال بودایی رهبانی بود و بر روشنگری فردی تأکید داشت. این رویکرد با رشد بودیسم ماهایانا در عصر ماهی تغییر کرد که بیشتر بر شفقت تمرکز می کند و آرمان بودیساتوا را معرفی کرد که فرد روشنگری خود را برای کمک به دیگران قربانی می کند.
درعصر ماهی با رشد دین ، مذهب و ایده آلیسم های عرفانی ، خدایان آسمان قدیمی بیشتر از دسترس خارج شدند. در نهایت اینطور به نظر می رسد که آن چه که در ابتدای عصر ماهی آغاز شد نیز کاملاً در حال تبخیر شدن است و امروزه ما را با یک متریالیسم توخالی روبرو کرده است که به نظر می رسد اصلاً نماینده عصر و نشان ماهی نیست. با این حال ، می توان اینطور تصور کرد که این مسئله نشان دهنده ماهیت پیچیده عملکرد ناخودآگاه جمعی است که همیشه به دنبال ایجاد تعادل است.
دو ماهی در نشان ماهی و عصر ماهی نشان دهنده دو مفهوم متضاد ، معنویت و مادی گرایی ، ایمان و علم هستند. آنها در حال شنا کردن و فاصله گرفتن از یکدیگر هستند و این تنش بین آن ها را نشان می دهد ، اما آنها همچنین به هم گره نیز خورده اند و نمی توانند از هم جدا شوند. شما نمی توانید یک طرف را بدون طرف دیگر داشته باشید ، آنها به عنوان دو بخش از یک کل به یکدیگر نیاز دارند.
آرمان گرایی میتواند میل به خلوص و کمال ایجاد کند که ممکن است تمایل به سرکوب یا انکار ویژگیهای مخالف را برانگیزد. دنیای مادی از جایی که به شیوه های تحریف شده ای عمل می کند به سایه ها رانده می شود. سایه ماهی را می توان در مادی گرایی مخرب ما و همچنین اشتیاق ما برای فرار از واقعیات مشاهده کرد که در انواع اعتیادها ، مازوخیسم ، شرم و احساس گناه ، عدم تحمل و بردباری ، جزم گرایی و ایمان کورکورانه ظاهر می شود. حتی علم نیز از واقعیت دور شده است و به مدل سازی ریاضی و نظریههای کیهانشناسی و فیزیک شبیه سازی شده که نمیتوان آنها را تأیید یا اثبات کرد ، مانند نظریه ریسمان و جهانهای موازی ، منحرف شده است.
با نزدیک شدن به پایان عصر، به نظر می رسد که در مایا و خودفریبی غرق شده ایم. ترس های تاریک و امیدهای واهی از ناخودآگاه جمعی بیرون می زند و توده ها را تحت سلطه خود در می آورد.
با این حال ، بیداری های بزرگی نیز در سطح بشری در معنویت ، آموزههای باطنی ، عرفان و روانشناسی ژرفگرا رخ داده است. رسانههای جمعی دوست دارند بر ترس تمرکز کنند ، اما مهربانی و شفقت بیشتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم. جنبه مثبت اینترنت به ما این امکان را می دهد که با مردم در سراسر جهان ارتباط برقرار کنیم تا بتوانیم ببینیم که در اعماق وجود ما همه یکسان هستیم و بخشی از یک خانواده انسانی.
بیان مثبت ماهی از طریق مصلوب شدن نفس انجام می شود. خود شخصی برای حقیقتی بالاتر قربانی می شود. این امر از طریق فرآیند فردیت و ایجاد تعادل بین اضداد به دست می آید. در عصرهای نجومی خصوصیات نشان مقابل هر عصر می تواند به ایجاد این تعادل کمک کند و شما با حضور و استقرار در بدن (نشان خوشه ، که در مقابل نشان ماهی قرار دارد) می توانید این کار را انجام دهید به طوری که در عین حال ریشه های واقعی خود را به عنوان روح ( در ماهی) به یاد داشته باشید.
امروزه علم گرایی خود تبدیل به یک دین و مسلک شده است که این نیز بیانی از سایه ماهی است. و وسواس ما با جمعآوری دادهها و مدلسازی ریاضی میتواند نمایانگر یک نشان خوشه بیش از حد متعصب باشد ، فهرست نویسی دیوانه وار همه چیز زیر نور آفتاب برای نظم بخشیدن به هرج و مرج و کنترل ناشناختهها.
البته این را هم باید خاطر نشان کنم که ما می توانیم تحولات بنیادی شروع عصر ماهی را در 300 سال قبل از میلاد به عنوان گذار بین عصر قوچ و ماهی ببینیم. به طور مشابه ، تحولات و رویدادهای چند صد سال اخیر نیز می تواند نشان دهنده گذار به عصر آکواریوس باشد. ظهور علم و تحریفهای آن میتواند بیانی از عصر آکواریوس باشد ، خدایان جدیدی که در حال گرم کردن ماهیچههای خود هستند.
همانطور که پیشتر گفته شد ما در خانه 12 زمانه در خانه 12 ام عصر خود هستیم. خانه دوازدهم خانه انحلال و تجزیه است که در آن همه چیز متلاشی می شود و به اصل خود باز می گردد. میتوان آن را به عنوان نه یک پایان ، بلکه به عنوان یک جمعبندی و نتیجهگیری از یک چرخه دید. این خود به تنهایی شامل درو کردن آنچه کاشته اید و نیاز به رویارویی با کارمای گذشته ، چه مثبت و چه منفی است.
همانطور که عصر ماهی به پایان چرخه خود می رسد ، ما بیش از پیش به چالش کشیده می شویم که در واقع معنای حقیقی عصر خود را تجسم بخشیم. یعنی به جای تفرقه ، پذیرفتن شفقت و وحدت. ما باید تمام اجزای خود را بپذیریم ، از جمله قسمت هایی که دوست نداریم ، تا کامل شویم. این بدان معنی است که شکاف در ذهن خود را از طریق رویارویی با سایه ها و انرژی هایی که سرکوب و یا انکار کرده ایم ، پر کنیم تا اضداد را به تعادل برسانیم.
این تضادها اکنون با فوران سایه ها از اعماق ، ما را مجبور میکنند که با آن ها مواجه شویم. آن ها هر روز آشکارتر و غیرقابل انکارتر می شوند. اما همچنان تمایل ما به فرافکنی آنچه را که انکار کرده ایم به دیگران نیز تقویت می شود و این چیزی است که باید تمام شود.
یونگ در آیون توضیح می دهد:
«عصر حاضر باید به شدت با واقعیات آنگونه که هست کنار بیاید ، با اپوزیسیون مطلقی که نه تنها جهان را از نظر سیاسی از هم می پاشد ، بلکه شکافی را که در قلب انسان ها ایجاد کرده است. ما باید راه خود را به روح اصلی و حیاتی بیابیم ، روحی که به دلیل دوسوگرایی های موجود ، میانجی و متحد کننده اضداد است ، ایده ای که کیمیاگران را برای قرن ها به خود مشغول کرده است. همانطور که محتمل به نظر میرسد ، نزدیک شدن به عصر بعدی ، یعنی آکواریوس ، مسئله اتحاد اضداد را در دستور کار قرار می دهد. در این صورت دیگر نمی توان شر را به عنوان محرومیت صرف از خیر حذف کرد. وجود واقعی آن باید به رسمیت شناخته شود. این مشکل را نه با فلسفه ، نه با اقتصاد و نه با سیاست ، بلکه تنها توسط یک انسان ، با تجربه اش از روح کامل حیات بخش هستی ، می توان حل کرد.»
نشان ماهی
اکنون از عصر و زمانه ماهی جدا می شویم و به بررسی نشان ماهی و ویژگی ها و افسانه های پشت آن می پردازیم تا این نشان را بیشتر بشناسیم و سپس کیوان و انرژی آن در این نشان را بررسی می کنیم.
نشان ماهی به عنوان حامل آب اقیانوس زندگی ابدی و مرتبط با عنصر آب است و از نظر مودالیتی یک نشان متغیر است. قرار داشتن آن در آخرین نشان زودیاک و پایان چرخه ، تمام تجربیات قبلی را با هم متحد می کند تا کل زندگی را در آغوش بگیرد و دایره را برای شروع چرخه بعدی تکمیل کند.
نشان ماهی یک نشان زنانه از نظر قطبیت ها است که توسط مشتری و نپتون اداره می شود و توسط نشان مخالف خود خوشه که توسط عطارد اداره می شود متعادل و تکمیل می شود. بلافاصله ما متوجه یک مشکل می شویم ، نشانی عمیقاً زنانه که توسط دو خدای مذکر اداره می شود. انگار چیزی اشتباه است ، اما همانطور که خواهیم دید ، این مسئله به داستان معمول خدایان پدرسالار برمیگردد که از فرهنگهای مادر سالارانه الهههای پیش از خود قدرت گرفتهاند. این غصب در نمادهای نشان ماهی نیز منعکس شده است.
ایکتیس توسط مسیحیان اولیه به عنوان نشانه پنهانی ایمان آنها پذیرفته شد ، اما این نماد متعلق به پیش از مسیحیت است. ICHTHYS در زبان یونانی به معنای «ماهی» است و بعداً به آکروستیک تبدیل شد که به «عیسی مسیح ، پسر خدا و نجاتدهنده» ترجمه میشود.
این نماد را در هندسه مقدس نیز می بینیم که نام Vesica Piscis به آن داده شده است. این نماد از تقاطع دو دایره گرفته شده است و نشان دهنده پیوند دو جهان الهی و انسانی است. شکل مسیح نمونه بارز آن اتحاد است ، اما این نماد در اصل نشان دهنده الهه مادر کبیر بود. و مخفف ورودی رحم است ، که همچنین ورودی دنیای پیش از تولد یا روح است.
نشان ماهی نمایانگر آب هایی هست که زندگی از آن سرچشمه گرفته است و ریشه در همان منبع نشان سرطان (اگر یادتان باشد مبدا آغازین اعصار نجومی) دارد ، مادر اولیه ، الهه آشوب که همه موجودات را به وجود می آورد.
نشان ماهی پیش از تاریخ
تا همین اواخر اولین تصویر صورت فلکی ماهی بر روی درب تابوت مصری بود که به سال 2300 قبل از میلاد مسیح باز می گردد. اما اکنون با کشف باورنکردنی سنگ نگارههایی که قدمت آنها به 10 هزار سال پیش از میلاد می رسد این موضوع تغییر کرده است. این حکاکی صورت فلکی دو ماهی را دقیقا آنطور که در آسمان دیده می شود نشان نمی دهد ، اما دو ماهی را پشت به هم نشان می دهد که توسط یک نوار یا طناب به هم وصل شده اند.
بدیهی است که ما نمی دانیم این نماد برای افرادی که آن را حکاکی کردند چه معنایی داشت ، اما تمدن بعدی دره سند از نماد ماهی برای نماد منبع الهی زندگی استفاده می کرد. ماهی هایی که شبیه ایکتیس با باله ها یا بال های کوچک هستند در بسیاری ازهجاری های دره سند دیده می شوند. به نظر می رسد که آنها روح اجداد را نشان می دهند و نماد ماهی را با زندگی پس از مرگ و خدایان مرتبط می کنند.
اسطوره های نشان ماهی – سومر
بابلی ها صورت فلکی دو ماهی را به صورتی که در آسمان دیده می شود نشان داده اند. این ماهی همچنین با Anunitum، “بانوی بهشت”، مربوط به ایشتار (یا اینانا) شناخته می شد و گاهی اوقات به عنوان یک پری دریایی نشان داده می شد. داستان از این قرار است که دو ماهی یک تخم در فرات پیدا کردند و آن را به خشکی هل دادند. کبوتری روی تخم نشست و آستارت نسخه سومری ایشتار از تخم بیرون آمد. در نسخه ای دیگر ، الهه ای که از تخم بیرون آمد ، آتارگاتیس بود.
آتارگاتیس الهه آب و باروری ماهی سومری بود و اغلب به صورت یک پری دریایی نیز به تصویر کشیده می شد. ماهی و کبوتر حیوانات مقدس او بودند و پسری به نام ایکتیس داشت که او نیز ماهی بود. او توسط کشیشانی که با خود با خشونت رفتار می کردند ، مانند گاز گرفتن یا بریدن بازوهای خود ، پرستش می شد. آنها همچنین خود را اخته می کردند و لباس زنانه می پوشیدند. این داستان بعداً توسط یونانیان پذیرفته شد و اقتباس شد و آتارگاتیس و پسرش را به آفرودیت و اروس تبدیل کردند.
اسطوره های ماهی – یونان
در یونان، صورت فلکی ماهیان نشان دهنده دو ماهی معروف به Ichthyes است که آفرودیت و اروس را نجات دادند (که در نسخه رومی آن ونوس و پسرش کوئیپد هستند). الهه و پسرش برای فرار از هیولای تایفون که در اطراف کوه المپ برای از بین بردن خدایان بیداد می کرد به رودخانه پریدند. در نسخه های مختلف آنها یا خود را به شکل ماهی درآورده بودند یا توسط دو ماهی نجات یافتند. اما در هر صورت ، آنها آینده نگری داشتند و دم خود را به هم بستند تا در میان جریان های خروشان رود از هم جدا نشوند. در نهایت زئوس تایفون را کشت و آفرودیت و اروس به شکل اولیه خود بازگشتند. آفرودیت برای قدردانی از کمک ایکتی ها ایشان را به آسمان فرستاد و جاودانه کرد.
بعداً این اسطوره دوباره تکامل یافت و ایکتی ها دوباره به عنوان آفروس و بیتوس تصویر شدند ، ایکتیوسنتاورهای دم ماهی ، یا سنتورهای دریایی ، که آفرودیت را پس از تولد از کف دریا به ساحل آوردند.
جالب ایننجاست که فرمانروای نشان ماهی ، نپتون (برای رومی ها) یا پوسایدون (پوزیئدون) در یونان است. هیچ یک از این خدایان بازنمایی خوبی از کهن الگوی ماهی نیستند ، اما یک دلیل واضح وجود دارد. پوسایدون در ابتدا خدای باروری خاکی بود و بعدها با دریا پیوند خورد. دلفینها حیوان مقدس او بودند و او را از سه طرف روی ارابه ای که توسط دو هیپوکامپی (اسب های دم ماهی) کشیده میشد ، همراهی می کردند.
در کتیبه های میسنی ، پوسایدون گاهی اوقات در زنانه به عنوان پوزدیا نامیده می شود. این ممکن است نشان دهنده یک همسر باشد ، اما او همچنین همسری به نام آمفیتریت داشت که الهه دریا بود. هزیود او را به عنوان یک Nereid توصیف کرد ، اما برخی دیگر گفتند که او مظهر اقیانوس آب شور است. آمفیتریت فوک ها و دلفین ها را به دنیا آورد و با نرییدها بر دریا حکمرانی کرد تا زمانی که زئوس تسلط بر دریا را به برادرش پوسایدون داد و او به مقام همسری تنزل یافت ، باز هم سلطه خدایان مردسالار.
در نهایت ، از نظر من به بهترین بازنمایی کهن الگوی ماهی در اساطیر یونان می رسیم ، دیونیسوس (یا باکوس در روم). دیونیسوس خدای باروری ، تاک و شراب ، وجد ، جنون و تئاتر بود. او پسر زئوس بود و دوران هولناکی را سپری کرد زیرا هرا مدام سعی می کرد او را بکشد. او چندین بار تکه تکه شد اما همیشه دوباره متولد شد. سرانجام هرا او را دیوانه کرد و او به همراه گروهی از ساتیرها و مائنادها در دنیا سرگردان شد و هنر شرابسازی را به مردمان آموزش داد.
شواهدی دال بر پرستش دیونیسوس در لوحی از یونان باستانی به تاریخ 1300 ق.م پیدا شده است. متن از او به عنوان “دی وو نو سو” یاد می کند. در جای دیگر ، او را «دیونیسوس رهایی بخش» و «دیونیسوس پسیلاکس» می نامند که به معنای «کسی که به ذهن انسان بال داد» است. دیونیسوس از مرزهای بین انسان و خدا ، زن و مرد ، متمدن و وحشی بودن عبور کرد. او اغلب به صورت آندروژن یا زنانه به تصویر کشیده می شد و با آیین های مرموز ارگیاستیک پرستش می شد.
او به عنوان نجات دهنده ای که زندگی پس از مرگ را به ارمغان آورد ، با خدایان دیگر از جمله اوزیریس و همچنین مسیح پیوند خورده است. حتی یک نقاشی بر روی موزائیک در قبرس وجود دارد که باکوس را در کودکی نشان می دهد که با هاله ای مانند مسیح روی دامان هرمس نشسته است. فرقه او آنقدر محبوب بود که عیسی مجبور شد برای متقاعد کردن مردم به ترک آداب قدیمی اظهار کند: “من تاک واقعی هستم”.
معنای باطنی نشان ماهی
نشان ماهی در انتهای یک چرخه تجربه می ایستد و تمام نشانه های قبلی را در آغوش خود جذب می کند. این نشان دهنده پایان سفر روح به تمامیت است ، جایی که دانه ها برای چرخه بعدی کاشته می شوند. این گشودگی به زندگی باعث میشود که ماهیها به دنبال جریانهای نامرئی در آبهای ناخودآگاه ، به حرکت درآیند.
اقیانوس نشان ماهی ناخودآگاه جمعی است و شامل همه چیز از متعالی گرفته تا اهریمنی است. این قلمرو دیونیسی متناقض و مستعد افراط و تفریط است. این می تواند خلاقانه و تخیلی و همچنین تاریک و مخرب باشد. به هر حال دیونیسوس خدای وجد و وحشیگری ، عارفان و قاتلان بود.
این نزدیکی به پرتگاه هر کسی را عصبی می کند و ماهی ها اغلب سعی می کنند با عقب نشینی در عقل از رویارویی با ناخودآگاه اجتناب کنند. آنها ممکن است منکر معنویت شوند و مادی گرایی و عقلانیت را بپذیرند. اما قلمرو پر هرج و مرج هنوز آنجاست ، در کمین خودآگاه ، همیشه سعی می کند که بر ساختارهای منظم زندگی چیره شود.
نیروهای ناخودآگاه معمولا زمانی خطرناک هستند که سرکوب یا انکار شوند. اما این بدان معنا نیست که شما باید کورکورانه هر خواسته و انگیزه غیرمنطقی را دنبال کنید. دلیلی وجود دارد که یونانی ها دیونیسوس را مجبور کردند معبدی با آپولو در دلفی داشته باشد. آپولو خدای خورشید است و نمایانگر تفکر منطقی است و تعادل لازم را برای دیونیسوس فراهم می کند. آپولو همچنین شکل دلفین را به خود گرفت ، حیوانی که با ماهی ها و دیونیسوس مرتبط است. بنابراین، این خدایان مانند دو ماهی در کنار هم به نظر می رسند ، جایی که یکی می رود ، دیگری مطمئناً آن جا است.
این دو ماهی در جهت مخالف شنا می کنند و پارادوکس های بی پایان نشان ماهی را نشان می دهند ؛ ماهی معنوی و ماهی مادی ، منطقی و غیرمنطقی ، قربانی و نجات دهنده. بندی که آنها را پیوند می دهد ، نشان میدهد که نمیتوان آنها را از هم جدا کرد زیرا به یکدیگر وابسته هستند. تضادها دو بخش از یک کل هستند ، بنابراین باید به هر دو احترام گذاشت.
نشان ماهی جایی است که انسان و نیروی الهی تلاقی میکنند و چالش یافتن راهی برای اتحاد اضداد در این ترکیب در دنیا بودن اما از آن نبودن است.
این آسان نیست زیرا افراط و تفریط در سایه آن است. قسمت سایه ماهی می تواند بسیار تاریک باشد ، پس چگونه می توان به خدایی مانند دیونیسوس احترام گذاشت؟
شما باید این کار را با دادن فضا به جنبه زنانه زندگی خود انجام دهید ، احساسات ، ذهنیت ، شهود ، بدن و غرایز ، همدلی ، مهربانی ، صبر و شفقت. این قلمرو الهه مادر و قلمرویی است که دیونیسوس در خدمت آن است. او نماینده نیروی حیاتی است که دائماً خود را تجدید می کند و در یک چرخه بی پایان زندگی می کند و می میرد. اما نیروی حیات به خودی خود نابود نشدنی است ، این زندگی ابدی است.
حیات ابدی در چرخه زودیاک متعالی و ماندگار است. این امر متعالی از آب های مادر می آید و بعد به آن باز می گردد. شما واقعاً هرگز او را ترک نمی کنید. شما همیشه مثل بند دم دو ماهی به او متصل اید.
وقتی با ناخودآگاه در تماس باشید ، میتوانید کارهای خلاقانه و هنری بزرگی تولید کنید ، اما همچنین میتوانید به انحطاط و جنون نیز کشیده شوید. اگر واقعیت مادر را انکار کنید ، او انتقامجو میشود و بهعنوان توهم ، گریز ، اعتیاد و خودویرانگری فوران میکند ، همه چیزهایی که امروزه در فرهنگ مان بیداد می کند.
برای من این امر کاملا بدیهی است زیرا دانش انسان از فضای خارج از کره زمین بیشتر از دانش او از عمق اقیانوس های روی زمین است. همانطور که هر چه در بیرون است در درون نیز هست و ما در زندگی خود توهم جمعی از مایا و فرافکنی ناخودآگاه جمعی همگان را زیست می کنیم ، انطباق این مسئله با درون نشان می دهد که انسان برای فرار از ناشناخته های درون خود سر به بیرون دارد و سعی می کند با کشف آنچه که در پیرامون اوست ، ولع و میل کشف و شهود درونی خود را ارضاء کند.
قسمت تاریک ماهی تاریک ترین بخش ناخودآگاه جمعی است ، هیولای دریایی آشفته ای که زندگی را می بلعد. این جنبه وحشیانه طبیعت است که در مورد بقای شخصی یا خوشبختی شما حرفی نمی زند. البته مادر طبیعت ما را زنده نگه می دارد و ما را پرورش می دهد و حمایت می کند. اما شما نمی توانید بدون تاریکی ، نور داشته باشید.
این کشمکش بین تعالی و تباهی را میتوانید در داستانهای عرفانی ببینید که برای رسیدن به اتحاد با خدا ، خود را با ریاضتهای شدید عذاب میدادند. و در تصویر نهایی آن خود مسیح که به خاطر نوع بشر بر روی صلیب قربانی می شود. البته ما در فرهنگ غنی عرفانی ایرانی خودمان فنا را یکی از مراحل و به ویژه به عنوان آخرین مرحله اتصال به نیروی لایزال الهی می دانیم که قرابت خوبی با این مسئله دارد.
سمت تاریک ماهی ها می تواند واقعا شیطانی باشد ، اما از طرفی والاترین بیان آن روشنگری و تقدس است. با این حال ، فنا یا دست کشیدن از دنیا به معنای پشت کردن به آن یا فرار به یک خلسه عرفانی نیست. این به معنای غوطه ور شدن در جهان با دستان باز و آماده برای خدمت به آن با شفقت است. این به معنای زیستن بعد زنانه به طور تمام و کمال است.
مصلوب شدن مسیح نشان دهنده قربانی شدن خود کوچک یا ایگو است. این یک شروع عرفانی برای انحلال و تجزیه است و رنجی که این باعث می شود ممکن است شما را نابود کند. اما همچنین می تواند به شفقت بزرگ منجر شود زیرا در زیر همه این رنج ها ، لذت زندگی ابدی وجود دارد.
صلیب دنیای ماده است و این می تواند مانند یک زندان برای روح شما باشد. اما مصلوب شدن چشمان شما را به حقیقت توهم اضداد و دوگانگی و همچنین حضور خداوند در همه چیز باز می کند.
در بودیسم ، یکی از هشت نماد فرخنده ، دو ماهی طلایی است که معمولاً بینی به بینی نشان داده می شود که نشان دهنده باروری و فراوانی است. در تعالیم شرق دور ، یین و یانگ که نماد چرخه اضداد در این دنیا هستند نیز به صورت دو ماهی سیاه و سفید که گرد هم شنا می کنند تصویر می شوند. ماهی ها نماد رهایی معنوی هستند زیرا شادی و آزادی روح را در آب های نیروانا به جریان می اندازند.
در نشان ماهی ، شما در اقیانوس سامسارا یا توهم شنا می کنید تا زمانی که منبع الهی خود را به یاد آورید. سپس می دانید که سامسارا نیروانا است. نیازی به مبارزه یا شنا کردن بر خلاف جریان نیست بلکه شما می توانید با جریان زندگی ابدی همراه شوید.
کیوان – خدای خالق در اسطوره و آسترولوژی
اکنون به افسانه ها و داستان های پیرامون سیاره کیوان یا همان زحل خودمان می پردازیم. لازم به ذکر است برای اینکه حق مطلب به درستی ادا شود ، زحل را در این قسمت با نام اسطوره ای آن یعنی کیوان مخاطب قرار می دهیم.
در آسترولوژی کیوان نشان دهنده نیاز شما به ساختار ، محدودیت و امنیت است. به عنوان اصل واقعیت ، مخفف کارما و ضرورت نهفته در هر چیز است. کیوان شما را از طریق رابطه تان با زمان و واقعیت های هستی ، رنج ، پیری و مرگ ، در دنیای مادی ثابت نگه می دارد. در گذشته ، کیوان به عنوان مالفیک بزرگ یا همان نحس اکبر (در ایران) شناخته میشد و شهرت وحشتناکی داشت ، اما شاید این برداشت مطلقا صحیح نبوده باشد.
کیوان در مرز بصری منظومه شمسی قرار دارد یعنی با چشم غیر مطلح آخرین سیاره ای است که می توان از روی زمین مشاهده کرد. از این رو برای هزاران سال کیوان لبه شناخته شده آگاهی انسان بوده است.
کیوان در چرخه ای بین 29.5 تا 30 سال یکبار مدار زودیاک را به طور کامل طی می کند و حاکم جدید برج جدی و حاکم قدیم برج دلو است که ماهیت دوگانه آن را نشان می دهد. در برج جدی ، کیوان مخفف اصل نظم و مرزها در جهان مادی است ، در حالی که در دلو نشان دهنده نظم در سطح ذهنی و درونی تر است.
هیروگلیف و نماد نوشتاری کیوان یک صلیب ماده در بالای هلال ماه روح است که نشان دهنده تجسم روح در شکل فیزیکی است. این همچنین نماد کیمیاگری سرب است که با نیگردو یا مرحله سیاه شدن کار بزرگ مرتبط است ، مرحله ای از انحطاط و پوسیدگی لازم برای فرآیند دگردیسی. این فرآیند به طور ویژه ای مربوط به کیوان است زیرا زمانی که شما در قالب یک فرد قرار می گیرید ، کیوان زمانبندی فرآیند ، بودن تا شدن در هر مرحله از زندگیتان را کنترل میکند.
برخی دیگر از کهن الگوهای مرتبط با زحل عبارتند از : پدر ، پادشاه خوب ، معلم و استاد ، پیرمرد خردمند و مرگ. او همچنین استاد جبار و سخت گیر ، پدر وحشتناک یا منفی ، و ظالم نیز هست.
اکنون بیایید ببینیم که این کهن الگوها چگونه در اسطوره کیوان به تصویر کشیده شده اند…
اسطوره شناسی کیوان
با اسطوره ای که اغلب به کیوان نسبت داده می شود شروع می کنیم ، تیتان یونانی کرونوس. کرونوس خدای زمین و باروری بود که به خاطر اخته کردن پدرش و خوردن فرزندانش شهرت داشت. اما داستان با مادرش ، گایا ، اصلی ترین و کهن ترین خدای یونانی شروع می شود ، که از هرج و مرج متولد شد.
به عنوان مادر اصلی ، گایا همسر خود ، خدای آسمان اورانوس را خلق کرد. او تایتان ها را که نماینده نیروهای طبیعت هستند و سپس هیولاهای مختلف را به دنیا آورد. اورانوس از مخلوقاتش متنفر بود ، زیرا آنها زشت و کریه بودند ، بنابراین آنها را به درون گایا برمی گرداند و آنها را به تارتاروس تبعید می کرد. گایا از این مسئله ناراضی بود و از کرونوس جوان ترین فرزندش کمک خواست و یک داس به او داد تا شب هنگام که اورانوس به دیدار گایا می آید به او حمله کند.
کرونوس اورانوس را اخته کرد و به عنوان پادشاه خدایان جایگزین او شد. او در کنار رئا ، همسر/خواهرش ، بر عصر طلایی حکومت کرد. او و رئا ، هستیا ، دمتر ، هرا ، هادس ، پوسایدون و زئوس ؛ نسل بعدی خدایان المپ را به دنیا آورد.
اما کرونوس می ترسید که توسط یکی از فرزندانش سرنگون شود و آن ها را در بدو تولد می بلعید.
رئا از این بابت ناراخت بود و از گایا کمک خواست. گایا که به این قبیل دیوانگی ها عادت داشت ، نقشه ای کشید. پس از تولد زئوس ، گایا او را در خفا به غاری برد در حالی که رئا سنگی به جای او به کرونوس داد. بعداها ، زئوس بازگشت تا پدرش را سرنگون کند و کرونوس را مجبور کرد تا فرزندانش را از درونش بازگرداند. پس از یک جنگ تمام عیار ، تمامی تایتان ها به تارتاروس تبعید شدند. اما در یک نسخه دیگر ، کرونوس به جزیره مقدس فرستاده شد ، جایی که او بر سرزمین الیزی ها (Elysian) حکومت می کرد.
گفتنی است در خلال بلعیدن فرزندانش و بازگرداندن دوباره آنها ، کرونوس همچنین پدر کایران ، معروف ترین و نیرومند ترین سانتور شد که در اینجا مجال پرداختن به آن را نداریم.
کرونوس معمولاً بهعنوان یک پیرمرد به تصویر کشیده میشود و گاهی در حالی نشان داده میشود که اوروبوروس را در دست دارد که نشاندهنده ابدیت و چرخههای زمان است.
معادل رومی کرونوس ، خدایی با نام ساترن یا ساترنوس بود که عموماً خوش خلق تر و کمتر دیوانه قدرت بود. کیوان خدای باروری بود که بر عصر طلایی فراوانی و هماهنگی حکومت می کرد. بزرگداشت او هر سال در جشنواره Saturnalia در نیمه زمستان با نوشیدن ، خوردن و شادی فراوان جشن گرفته می شد. به عنوان یک خدای باروری ، او همچنین با خدایانی مانند پان (کپریکورن و نماد نشان جدی) ، نمادی از قدرت خلاق طبیعت برای تجدید خود مرتبط است.
در نجوم بابلی ، کیوان را ساگوش (Sagush) می نامیدند و با نینورتا (Ninurta) ، خدای کشاورزی و شفا مرتبط بود. او به عنوان ارباب زمین ها شناخته می شد و اغلب او را فردی بسیار خردمند توصیف می کردند. در یک افسانه ، نینورتا به کشاورزان توصیه هایی در مورد نحوه کاشت و برداشت محصولات داد. بعدها او جنگجو شد زیرا تمدن انسانی جنگی و ظالمانه تر شد. یکی از قدرتهای او که وی را با کیوان و کرونوس مرتبط می کند ، معکوس کردن زمان است.
در همین حال در مصر ، کیوان با سوبک (Sobek) ، خدای تمساح نیل مرتبط بود. او طبیعتی مبهم داشت و به عنوان محافظ و مراقبت کننده و همچنین شرور دیده میشد که در عین حال می توانست شر را دفع میکرد. زیرا که از طریق ست (Seth) به نیروهای هرج و مرج نیز مرتبط بود. سوبک با کنترل آب های نیل که از عرق او ایجاد شده بود ، حاصلخیزی زمین را تضمین می کرد.
برخی از اسطوره ها نیز سوبک را به عنوان خدای خالق توصیف می کنند که از آب های نخستین نون (Nun) برخاسته و جهان را آفریده است. جالب اینجاست که حفاری های مصر کروکودیل های مومیایی شده با بچه کروکودیل ها در دهانشان پیدا شده اند که بر کیفیت محافظتی این خدا تاکید دارند، اما این مسئله به طرز عجیبی یادآور کرونوس هست. اما در اصل ماجرا از این قرار است که کروکودیلها در طی جا به جایی در رودحانه بچههای خود را در دهان حمل میکنند تا جریان آب آن ها را با خود نبرد.
در نهایت ، کیوان با تصویر خدای پدر در ادیان ابراهیمی یهودیت ، مسیحیت و اسلام مرتبط است. این خدا به عنوان خالق جهان دیده می شود و می تواند قضاوت کننده و انتقام جو و همچنین مهربان و محافظ باشد. هر دینی تصور خاص خود را از این خدا دارد ، اما همه آنها تحت تأثیر شخصیت یهوه هستند.
یهوه به عنوان خدای کنعانی ال (El) ، که با کیوان نیز مرتبط بود ، خدای جهان آفرین است. ال سلطنت خود را با همسری با نام آشره (Asherah) آغاز کرد. آشره الهه باروری بود که به عنوان مادر کبیر به شکل درخت پرستش می شد. متأسفانه ، معابد او ویران شد و او را از کتب مقدس بیرون کشیدند و هویت وجودی او را سرکوب کردند. این را می توان متاثر با کیفیت سرکوبگر کیوان بر عقاید عرفانی در مورد خلقت جهان و نوع بشر دانست. برخی از آموزهها ، یهوه را دمیورژ یا همان خالق و خدای جهان آفرین میدانند. خدایی که معتقد است او تنها خدای عالم است.
در کابالا، کیوان با بینه ، حوزه درک مرتبط است. بینه نیرویی است که نیروهای خلاق فعالیت الهی را سازمان می دهد و به آنها شکل می دهد. به عنوان سفیرای سوم ، سه نقطه تعیین کننده را می گیرد و از آنها برای تعریف هر موقعیتی نسبت به سایرین استفاده می کند. این توانایی است که باعث آگاهی و عشق می شود ، بنابراین بینه به عنوان یک اصل زنانه و ریشه ماده در نظر گرفته می شود.
مایه تاسف است که زحل تا این حد صرفا با شکل کرونوس مرتبط شده است ، زیرا در این سیاره چیزهای بیشتری از این که یک فرد ظالم تک بعدی و ستمگر است وجود دارد. همانطور که پیشتر گفتیم این واقعیت که زحل بر دو نشان (جدی و دلو) که از نظر قطبیت یکی مذکر و دیگری مؤنث هستند حکومت میکند ، باید سرنخی را ارائه دهد که ما نیاز داریم تا بفهمیم چه چیزی در درک درست ما از کیوان از قلم افتاده است.
در اینجا نمی خواهیم کیوان را به عنوان یک خدا دوباره باز آفرینی کنیم ، اما به خاطر داشته باشید که هر کهن الگو می تواند خود را به دو روش مردانه و زنانه بیان کند. این ربطی به جنسیت ندارد ، بلکه به بیان یین و یانگ مربوط می شود. به عبارت دیگر ، این روشی برای توصیف چگونگی حرکت انرژی به دو روش ایستا یا پویا است.
بنابراین با نگاهی مردانه ، ساختارهای کیوان میتوانند ایستا و سرکوبگر باشند ، راهی برای حفظ نظم و کنترل ، به ویژه بر غرایز سرکش درونی. اما از منظر زنانه ، کیوان را می توان به عنوان نظم طبیعت در نظر گرفت ، ساختاری که به طور خودانگیخته از ماده ناشی می شود. این ساختارها ایستا نیستند بلکه پویا هستند و در طول چرخه های زمانی تکامل می یابند.
جالب است که یونانی ها کیوان را هم با کرونوس و هم همسرش رئا یکپارچه و در پیوند با یکدیگر می دانستند. اما در ادامه این اسطوره دستخوش ربوده شدن امر مؤنث توسط سلطه مردانه شد ، خدایی که فرزندانش در بدو تولد از مادر جدا می کرد و می بلعید و نقش او را پایمال می کرد.
با این حال باید به این نکته توجه کنیم که ، قبل از اینکه کرونوس دیوانه شود و بچههایش را بخورد ، یک عملکرد اساسی را انجام داد ، او گایا و اورانوس را از هم جدا کرد و واقعیت را همانطور که میدانیم خلق کرد. کرونوس با جدا کردن زمین و آسمان زندگی فیزیکی را ممکن کرد. و با این جدایی ، اشکال و زمان متناهی بوجود آمد ، که بدون آن هیچ تجربه ای از زندگی نمی توانست ممکن شود.
به این ترتیب ، کیوان به آستانه یا دروازه ورود به تجسم تبدیل می شود. او ماده است ، اما کلمه «ماده» از کلمه لاتین mater به معنای مادر آمده است. این می تواند نمونه دیگری از مردسالاری باشد که جنبه زنانه زندگی را سرکوب می کند ، مانند یهوه و آشره. اما اگر عمیق تر نگاه کنیم ، ممکن است یک نقطه عطف نمادین مهم در رشد آگاهی باشد.
کرونوس در حال اخته کردن اورانوس نشان دهنده ، تولد خودآگاهی یا آگاهی از خود به عنوان موجودی جدای از مادر است. زیرا پیش از آن او در وجود گایا و تارتاروس محبوس بوده است و پس از این اتفاق توانست از او جدا شود. این می تواند به عنوان یک رویداد تاریخی وحشتناک که همگی با آن آشنایی داریم تلقی شود ، همان بیرون رانده شدن از عدن. که کماکان مورد حمایت مادر گایا بوده است و هم او بود که کرونوس را تشویق کرد و داس را که نمادی از قدرت الهه مادر بود به او داد.
کرونوس یا همان کیوان یکجورهایی پسر مادرش است. او فقط از طریق قدرت او عمل می کند و با رضایت او حکومت می کند. کرونوس یک اصل مردانه مستقل نیست ، بلکه جنبه مردانه اصل زایش است که مادر بر آن حاکم است.
اما شما نمی توانید برای همیشه به مادر وابسته بمانید. اگر می خواهید به معنای واقعی زندگی کنید ، باید آزاد شوید و به تنهایی فردیت خود را جستجو کنید. کیوان این روند رشد را نشان می دهد و نشان می دهد که چگونه زندگی به اشکال گوناگون از هم متمایز می شود. او مرز ایگو یا خود شخصی را نشان می دهد ، مرز بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه.
جنبه تاریک رشد نفس ، ترس است که به سرکوب و ایجاد سایه منجر می شود. این ترس از چرخه طبیعی زندگی است که باعث می شود کرونوس فرزندانش را ببلعد. او نمیخواهد سرنگون شود ، بنابراین سعی میکند زندگی را از حرکت باز دارد. اما چرخه را نمی توان متوقف کرد حتی برای کرونوس.
پرده پایانی داستان بلعیده شدن فرزندانش از طرف کرونوس اغلب به عنوان استعاره ای از روشی که زمان بر همه چیز غلبه می کند در نظر گرفته می شود. گذشته مدام در حال گذر است و هر آفریده شده ای می میرد. اما کرونوس همچنین بر عصر طلایی حکومت کرد که نشان دهنده ابدیت است. بنابراین شاید وقتی فرزندانش را می خورد ، سعی می کرد حالت کمال بی انتهایی که در آن بود را حفظ کند. در نسخهای از داستانش ، پس از اینکه شکست می خورد به سرزمین الیزی ها ، استعاره دیگری از ابدیت و عصر طلایی ، می رسد و چرخه ای جدید را آغاز می کند.
بنابراین کیوان در پایان زمان ایستاده است ، در آستانه ورود به این زندگی و خروج دوباره از آن. داس او شما را هرس می کند و زندگی شما را محدود می کند ، دقیقا به همین دلیل است که ما او را دوست نداریم. اما بدون محدودیت یا مرگ ، زندگی وجود نخواهد داشت.
کیوان فصل درو و برداشت در پایان یک چرخه رشد است. اما در ابتدا بدون وجود بذر چیزی برای برداشت وجود ندارد. و دانه بدون مرگ و پوسیدگی اشکال قدیمی که خاک را تغذیه می کنند رشد نمی کند. کیوان ، هم شامل دانه و هم برداشت است. او به عنوان خدای باروری ، نیروی جوانی نهفته در یک زندگی جدید ، و به ویژه به عنوان خدای زمان ، از خردمندی و کهن سالی نیز جانب داری می کند.
جوانی ، بذر را می کارد و کهنسالی آن را درو می کند. و در این بین ، خرد محصول است.
کیوان به ما نشان می دهد که پذیرش محدودیت های طبیعی و چرخه های زندگی منجر به آرامش درونی می شود ، به نوعی یک عصر طلایی شخصی. اما بستگی به این دارد که چه بذری بکارید و اینکه چگونه بذرهای خود را بکارید. فصل برداشت در واقع نشان دهنده کارما است ، درو کردن آنچه کاشته اید. درست مانند کرونوس ، شما نمی توانید از عواقب اعمال خود فرار کنید.
شما نمی توانید همه چیز را در زندگی خود با هم داشته باشید. زحل محدودیت پتانسیل شما را نشان می دهد ، سهم شما یا آنچه باید با آن کار کنید تا زمانی که در این زندگی هستید. او میتواند معلم سرسختی باشد و اگر از یادگیری درسهای او امتناع کنید ، او را بهعنوان یک فرد مستبد ، خشن و محدودکننده تجربه خواهید کرد. از این منظر ، کیوان نشان دهنده ضعف ها ، ترس ها و نارسایی های شما نیز هست.
اما اگر با او همکاری کنید و کارها را به درستی انجام دهید ، پاداش فراوان و خرد دریافت خواهید کرد. با قبول مسئولیت ، نقاط ضعف شما می توانند به بزرگترین نقاط قوت شما تبدیل شوند. به این ترتیب ، کیوان فرآیند دستیابی به فردیت را برایتان به پیش می برد.
چرخه کیوان ، رشد طبیعی شخصیت شما را از طریق مراحل مختلف از دست دادن های کوچک و تولدهای مجدد ، بهویژه در زمانی که به چارت شما در نقطه آغاز باز می گردد، نشان میدهد. همچنین هر هفت سال یکبار زاویه سختی (مربع یا مقابله) نسبت به هر یک از سیارههای شما ایجاد میکند ، زیرا در اطراف نمودار شما با الگوی منحصر به فرد خود حرکت میکند. این گذرها آزمونهایی هستند که شما را در مسیر نگه میدارند و اطمینان حاصل می کنند که شما با خودتان صادق هستید تا بتوانید به آن چیزی که باید باشید تبدیل شوید.
به همین دلیل است که کیمیاگران کیوان را حامی خود میدانستند زیرا او کار بزرگ تبدیل سرب به طلا را اداره میکند.
آگریپا ارتشبد روم باستان که بعد ها آگریپا ژولیوس سزار نام گرفت کیوان را اینچنین می نامید:
«خداوند بزرگ ، خردمند و فهمیده ، پدیدآورنده تفکر خاموش و نگهبان و کاشف اسرار».
بزرگترین راز این است که چگونه می توان محدودیت های ماده و وجود زمینی را گرفت و آنها را به چیزی والاتر و متعالی تبدیل کرد. شما این کار را با پذیرفتن مسئولیت سرنوشت خود یا واقعیت زندگی خود انجام می دهید ، با پذیرش خدای زمان و تغییری که او برای شما به ارمغان بیاورد.
گذر کیوان
اگر خاطرتان باشد کیوان نمایانگر ساختار ، محدودیت و امنیت است. گذر از کل زودیاک برای کیوان تقریبا 30 سال طول می کشد ، بنابراین بازگشت کیوان در چارت خود را در سنین 29-30، 59-60 و 89-90 سالگی تجربه خواهید کرد. این چرخه های تکراری نشان دهنده زمان پذیرش مسئولیت بیشتر یا تطبیق با واقعیت و ساختارهای جدید زندگی است.
همانطور که پیشتر توضیح دادم کیوان بیانگر اصل شکل ، ساختار و ثبات است. این الگوها در طول زمان متبلور می شوند و به شکل شخصیت و عادات شما تبدیل می شوند. کیوان عملکرد زمان ، سنت اجتماعی و اقتدار ، و ویژگی های صبر ، عملی بودن و جدیت را پرورش می دهد. از نظر روانشناسی کیوان همچنین سایه ها و ترس ها و محدودیت های شما نیز هست.
گذرهای کیوان زمانی هستند که میخواهید چیزها را واقعیتر ، محکمتر و ملموستر کنید. شما مجبور هستید با واقعیت روبرو شوید و ببینید که اوضاع در سطح عملی چگونه است. ممکن است مورد آزمایش قرار بگیرید تا بتوانید از اشتباهات خود درس بگیرید و به محدودیت های خود پی ببرید یا نقاط قوت پنهان خود را کشف کنید. کیوان تجربیات را متمرکز و متبلور می کند و به نظر می رسد که سرعت را کاهش می دهد. این باعث می شود احساس کنید که در مقابل فشار اینرسی قرار دارید و به جایی نمی رسید. اما با سخت کوشی می توانید به آرامی در طول زمان چیزی هایی که می خواهید را در واقعیت بسازید.
این گذرها زمانی هستند که نتایج اقدامات قبلی خود را درو می کنید ، خانه ای که کیوان در چارت شما از آن در حال عبور است ، منطقه ای از زندگی شما را نشان می دهد که باید رویکردی واقع بینانه تر داشته باشید و تجربه خود را تثبیت کنید. هنگامی که کیوان از یک نشان در چارت شما عبور می کند ، نشان می دهد که این بخش خاص از شخصیت شما در حال آزمایش است و باید برای تغییر آماده باشید. این بخشی از زندگی شما است که به بلوغ و عمق بیشتری نیاز دارد ، و این گذرها شما را وادار می کنند تا ویژگی هایی را که برای ادامه رشد نیاز دارید ، توسعه دهید.
کیوان انرژی را به آرامی آزاد می کند و تجربیات شما را متمرکز می کند ، چیزها را به زمین می آورد و همه چیز را واقعی می کند.
کیوان برای رشد معنوی نیز مهم است زیرا شما را مجبور می کند با واقعیت کنار بیایید و رویاهای خود را به زمین بیاورید. همه چیزهایی را که شما از خود نشان می دهید را آزمایش می کند تا نتوانید از هیچ چیز فرار کنید. کیوان تحمل توهم یا گریز را نخواهد داشت. این سیاره رشد واقعی را از طریق نظم و انضباط و تمایل به فداکاری و رها کردن چیزهایی که دیگر نیاز ندارید به ارمغان می آورد.
گذرهای کیوان اغلب باعث به سطح آمدن ترس های سرکوب شده و زخم های قدیمی نیز می شود زیرا شما در حال رشد فراتر از محدودیت های خود هستید. کیوان بهعنوان یک نگهبان آستانه قلمروهای جدید ظاهر میشود تا شما را آزمایش کند و مطمئن شود که آماده ورود به مرحله بعد هستید. این شما را وادار میکند که نسبت به آنچه که میخواهید انجام دهید و چرایی آن آگاه باشید ، و به شما کمک میکند تا با رشد عقل و قدرت ، یکپارچگی شخصی و اقتدار درونی ؛ خود را توسعه دهید.
کیوان طبیعت و ذات حقیقی شماست ، چیزی که باید در این دنیا تجسم ببخشید ، بنابراین اگر از خود واقعیتان دور شوید ، زحل شما را برمی گرداند. به همین دلیل است که به عنوان یک مدیر سختگیر دیده می شود و به همین دلیل است که ممکن است در طول این ترانزیت ها رویدادهای سرنوشت سازی را تجربه کنید. کیوان به شما فشار می آورد تا پتانسیل واقعی خود را درک کنید ، چه آن دستاوردها درونی باشد یا بیرونی.
ممکن است در این مواقع به جاه طلبی های خود برسید، اما همچنین می توانید شکست بخورید ، به خصوص اگر اهداف شما با خود واقعی شما مطابقت نداشته باشد. در پایان ، گذرهای کیوان در مورد فرآیند تبدیل شدن به آن چیزی است که واقعاً در سطح روح هستید و تا آنجا که ممکن است آن حقیقت را در جهان مادی آشکار کنید.
کیوان به شما در فرآیند کیمیاگری تبدیل شدن به یک فرد کامل کمک می کند ، به عبارتی کار کیوان تبدیل فردیت به خورشید شماست ، همان تبدیل سرب به طلا.
گذر کیوان میتواند زمانهای بسیار مفیدی باشد ، زمانی که چیزهای زیادی در مورد خود یاد میگیرید و پایهای قوی برای آینده میسازید.
کیوان در نشان ماهی
اکنون می توانیم با خیال راحت از اینکه تمام زوایا و جوانب و پارامترهای موثر در این ترنزیت را بررسی کردیم به مبحث گذر کیوان در نشان ماهی بپردازیم ، سفری شگفت انگیز و پر ماجرا.
کیوان در 7 مارس 2023 وارد نشان ماهی شد و تا 25 می 2025 زمانی که وارد برج قوچ شود در آنجا می ماند و سپس طی یک حرکت برگشتی در 31 اوت 2025 به نشان ماهی باز می گردد و تا 13 فبریه 2026 باز هم در این نشان می ماند تا برای یک چرخه بعدی آن را ترک کند. بنابراین امسال شروع یک دوره سه ساله انحلال است و با شروعی جدید در برج قوچ به پایان می رسد.
کیوان در نشان ماهی زمان مناسبی برای رویکردی عملی به خلاقیت ، تخیل ، تمرین معنوی و کمک به دیگران است. شما می توانید تخیل خود را در کارهای خلاقانه مستقر کنید یا تعهد جدی به مطالعه معنوی و مراقبه داشته باشید ، یک دفتر یادداشت مربوط به ایده ها ، الهامات و رویاهای خود داشته باشید. کمی به عقب باز گردید ، الگوهای منفی ناخودآگاه خود را کاوش و حل کنید و یاد بگیرید که به نیروی الهی بزرگتر از خودتان تسلیم شوید. همچنین ممکن است لازم باشد در این قسمت از نمودار خود با کارمای گذشته روبرو شوید ، یا فرآیندی از سرخوردگی یا بحران اعتقادی و باوری را طی کنید. کیوان ممکن است تعدادی از حباب های رویایی مورد علاقه شما را بترکاند ، اما ممکن است با تلاش و انضباط به تحقق رویاهای شخصی شما نیز کمک کند.
کیوان در این گذر بارها به نپتون سیاره حاکم این نشان می پیوندد. این می تواند بسیار چالش برانگیز باشد زیرا کیوان و نشان ماهی همراه نپتون تضادهای اساسی را نشان می دهند که آشتی دادن آنها دشوار است. اما به زبان ساده کیوان نمایانگر واقعیت ، ساختار و مرزها و همچنین صبر ، نظم و انضباط شخصی و خرد است ، در حالی که ماهی نشان دهنده انحلال و جدایی ساختار، و همچنین احساسات اقیانوسی ، تخیل ، رویاها و تعالی است.
بنابراین کیوان در ماهی کار دشواری در پیش دارد. با این حال ، برخی از همپوشانی ها وجود دارد زیرا ، به عنوان نشان نهایی زودیاک ، ماهی همچنین نشان دهنده پایان ها و دانه های آغاز جدید نیز هست ، در حالی که کیوان هم مخفف کارما و پایان زندگی و یک چرخه است. بنابراین ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که این گذر ما را با عواقب چند سال اخیر رو به رو کند و پایانها و تجزیه ساختارهای قدیمی را شامل شود.
این گذر در سطح کلان ممکن است از طریق افزایش ایده های آرمانشهری و جنبشهای سیاسی ایدئولوژیک مانند سوسیالیسم و کمونیسم آشکار شود. این ایده ها اغلب با هم ترازی های نپتون-کیوان منطبق است و ورود پلوتو به نشان دلو ممکن است این تمایل را تقویت کند.
بگذریم ، بدیهی است که نحوه تجربه این گذر به شرایط محلی و شخصی شما و همچنین موقعیت ماهی در نمودار شما بستگی دارد. هرکسی که در چرخه های قبلی کیوان در ماهی به دنیا آمده باشد ، طی چند سال آینده اتفاقات بنیادی را تجربه می کند. در این پروسه متولدین 1993 تا 1996 به بلوغ بزرگسالی می رسند و متولدین 1964 تا 1967 به بلوغ کهنسالی می رسند.
سه سال آینده نشان دهنده دوره آزمایش همه چیزهای مربوط به نشان ماهی است. از آنجایی که ماهی یک نشان دوگانه است ، این امر به شیوههای متناقضی ، هم مادی و هم معنوی ، سرگردان کننده و تعالی دهنده ظاهر میشود. نحوه تجلی آن برای شما بستگی به این دارد که چقدر مایلید با انرژی های آن کار کنید.
این زمان خوبی برای خلاقیت و تمرین معنوی و انجام کارهای درونی برای التیام روح شماست. اما ممکن است لازم باشد که پایان های باز را مانند ستاره الریشه گره بزنید و کارهای نیمه کاره را تمام کنید و چیزهایی که دیگر لازم ندارید را رها کنید. این ممکن است شامل رویارویی با کارما و درو کردن چیزی باشد که کاشته اید ، چه مثبت باشد یا منفی و معمولاً هر دوی آن ها.
بزرگترین چالش کیوان در نشان ماهی ممکن است توهم زدایی و بیداری از خیالات واهی در سطح شخصی و یا جمعی باشد. ممکن است زمان هوشیاری باشد زیرا کیوان حباب های واهی را هدف می گیرد و شما را به واقعیت باز می گرداند. با افزایش اضطراب و ترس از ناخودآگاه ، خلق و خوی شما ممکن است تیره و تار شود. ممکن است در یک بحران باوری یا روحی قرار بگیرید و احساس کنید که در دام افتاده اید یا منزوی شده اید ، از عدن بیرون رانده شده اید ، یا تحت تأثیر احساس ناامیدی و از دست دادن قرار بگیرید.
ممکن است بخواهید از این غم و اندوه فرار کنید و به فانتزی یا انواع اعتیاد روی بیاورید ، اما کیوان تا جای ممکن این اجازه را به شما نمی دهد. یا اگر موفق به انجام آن شدید (که البته باید بدانید در نهایت کیوان این اجازه را به شما داد) ، بعداً باید با عواقب آن روبرو شوید و مسئولیت احساسات و آشفتگیهایی که ایجاد کردهاید را بپذیرید. ممکن است به همه چیز بدبین شوید ، از دیگران و زندگی درونی خود جدا شده و ترسهای ناخودآگاه و زخمهای التیام نیافته آنها شما را درگیر کند.
این فرآیند آزمایش عاطفی و پایان دادن به توهمات هرگز آسان نیست ، اما تنها رویکرد معقول این است که آن را جدی بگیرید. به سمت این رنج ها و سردرگمی ها متمرکز شوید و ببینید چه چیزی می تواند به شما بیاموزد.
ممکن است اتفاقی بیفتد که شما را مجبور کند به درون خود برگردید و با احساساتی که انکار یا سرکوب میکردید رو به رو شوید. یا می توانید با استفاده از فرصت برای انجام برخی کارهای درونی و جستجوی روح به جای فرار از آن ، همکاری با این ترانزیت را انتخاب کنید. با انجام این کار می توانید موهبت های کیوان مانند صبر ، انضباط و خرد را در خود توسعه دهید. حتی ممکن است با رها کردن گذشته و ایمان به زندگی ، از محدودیت های خود فراتر رفته و به آرامش درونی دست یابید.
این زمان عالی برای کشف ناخودآگاه خود با استفاده از تخیل فعال ، کار روی سایه ها ، درون نگری و مراقبه است. ممکن است بخواهید زمان بیشتری را به تنهایی بگذرانید تا به رازهای جهان درون و روان خود بیندیشید. این تمرین ها می تواند به شما کمک کند تا الگوها و عادات منفی ناخودآگاه را از بین ببرید و پذیرش خود و تمامیت درونی بیشتری ایجاد کنید.
راه دیگر برای مقابله با هجوم انرژی های ناخودآگاه هدایت آن به سمت خلاقیت و تخیل است. زحل می تواند به ایجاد ایده های شما در کارهای خلاقانه از طریق موسیقی ، فیلم ، عکاسی ، مد ، نمایشنامه ، شعر و رمان یا داستان کمک کند. شما میتوانید دیدگاهها و ایدههای خود را با تلاش برای واقعیسازی آنها آزمایش کنید ، به آنها شکل و ساختار بدهید تا آنها را زنده کنید.
این فرآیند ممکن است به راحتی انجام نشود و ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که در مورد آنچه می خواهید بگویید احساس انسداد یا سردرگمی کنید. برخی از ایدههای شما ممکن است غیرقابل اجرا یا غیرواقعی باشند ، در حالی که برخی دیگر ممکن است نیاز به تلاش زیادی داشته باشند یا فقط به چند تغییر برای واقعی کردن آنها نیاز داشته باشند. اما اگر به انجام کارهای ضروری ادامه دهید ، ممکن است از اینکه چقدر می توانید قدرت خلق کردن داشته باشید شگفت زده شوید.
رویاهای شما ممکن است در طول این گذر واقعی شوند ، اگرچه این به تمایل شما برای کار روی آن ها و میزان آمادگی شما قبل از این زمان بستگی دارد. با این حال ، همه رویاها پتانسیل واقعی شدن را ندارند و ممکن است متوجه شوید که برخی از رویاهای شما تخیلات واهی هستند. شما در این زمان تفاوت بین تفکر فانتزی و ایده های خلاق را درک خواهید کرد.
با آزمایش رویاهای خود و مقابله با توهمات خود می توانید قوی تر ، انعطاف پذیرتر شوید و بیشتر در واقعیت مستقر شوید. اما این مسئله یک سوال مهم را مطرح می کند ، واقعیت چیست؟
کیوان (متریالیست) و ماهی (عارف) پاسخ های بسیار متفاوتی می دهند که ریشه در تضاد بین واقعیت و تخیل دارد. از سوی دیگر ، همه چیز در زندگی شما باید قبل از اینکه واقعی شود تصور شود ، بنابراین شاید سوال مناسب این باشد ، مرز بین واقعیت و تخیل کجاست؟
این خط و مرز ممکن است در طول این گذر تار شود که می تواند گیج کننده باشد ، اما ممکن است به شما اجازه دهد تا نظم پنهان زندگی را کشف کنید. هرج و مرج و توهم ظاهری ماهی تصادفی یا غیر واقعی نیست ، و در پس آن اصول الهی وجود دارد که زیربنای همه چیز است. در نهایت، جهان معنوی و مادی از هم جدا یا متضاد نیستند، بلکه یک مسئله غیر قابل درک برای ذهن صرفا متریالیستی هستند.
به شکل عرفانی می توان اینطور بیان کرد که در این گذر عارف احساس وحدتی که همیشه در پی آن است و حس مسئولیت و عشق منفصل شده از مبدا که همراه این وحدت است را تجربه کند.
راه عرفانی راه آسانی نیست و اگر بخواهیم آن را از لحاظ آرامش درونی ، درک و خرد بیان کنیم ، به اندازه انرژی یاس و ناامیدی می تواند رنج آور باشد. به عبارت دیگر ، شما باید از جهنم عبور کنید تا بهشت را بیابید ، یا به قلمرو روح ژرف ناخودآگاه فرود بیایید و سپس راه خود را دوباره به بیرون بیابید.
چه عارف باشید و چه نباشید ، معنویت واقعی مستلزم کار و انضباط شخصی است که کیوان دوست دارد و در آن برتری دارد. حتی اگر جرقههای ذاتی معنویت داشته باشید ، باز هم باید با کار ، تلاش و فداکاری ؛ آن بینشها را در زندگی خود اجرا کنید.
در عین حال محو شدن مرزها میتواند باعث شود که محدودیتهای خود را نادیده بگیرید و بیش از حد از خودتان برای هر آنچه که برایتان ارزش محسوب می شود وقت بگذارید یا بیش از حد فداکاری کنید. سایه این میل می تواند در تمایل شما برای کمک افراطی به دیگران متجلی شود ، ممکن است در نهایت از توجه و رسیدگی به دیگران احساس خستگی یا فرسودگی کنید. شما همچنین میتوانید در آن چیزی قرار بگیرید که بوداییها آن را «شفقت احمقانه» مینامند ، جایی که مدام به کسی کمک میکنید ، که نیاز دارد خودش یاد بگیرد از پتانسیل هایش استفاده میکند.
کیوان ممکن است از شما بخواهد که با حفظ چارچوب های خوب از خود مراقبت کنید. حتی گیاه هم برای رویدن به یک چارچوب نیاز دارد که ما آن را به عنوان شرایط لازم برای رشد آن می شناسیم. شما نیز برای رشد به چارچوب های شخصی و مختص به خودتان نیاز دارید. نیازی نیست که با دلسوزی خود برای دیگران خودتان را فدا کنید. ممکن است در مقابل نیاز داشته باشید که برای خود و نیازهای خود دلسوزی بیشتری داشته باشید. سعی کنید فقط مسئولیت چیزهایی را بپذیرید که واقعاً مال شماست و به یاد داشته باشید که شما یک قدیس نیستید.
همچنین ممکن است لازم باشد مراقب گریز به سمت معنویت و استفاده از تمرین معنوی برای جلوگیری از مشکلات واقعی ، خواه درونی یا بیرونی ، باشید. چند سال آینده میتواند افسرده کننده باشد و ممکن است وسوسه شوید که به حالتهای خلسه یا اعمال بیاساسی فرار کنید که احساس خوبی دارند اما واقعا کمکی به شما نمیکنند. باز هم ، کیوان احتمالاً به شما اجازه نخواهد داد که برای مدت طولانی از این موضوع خلاص شوید و شما را با یک ضربه به واقعیت بازگرداند.
کیوان همچنین ممکن است شما را تشویق کند که انواع اعمال معنوی یا باورهایی که دارید ، به خصوص برخی از ایده های عجیب و غریب تر مبتنی بر فانتزی عصر جدید را زیر سوال ببرید. وقتی با یک مشکل جدی مواجه شوید می بینید که ابر پرپری فانتزی بالای سرتان نمی تواند شما را به سلامت از آن عبور دهد.
این گذر ممکن است پایان بسیاری از معلمان معنوی تقلبی و شکارچیان عصر جدید باشد و همچنین زمان بازگشت به معنویت واقعیتر مبتنی بر حقیقت باشد. اما باز هم حقیقت چیست؟
کیوان در ماهی ممکن است نشان دهد که شما نمی دانید حقیقت چیست و اگر بتوانید حقیقت را ببینید ، ممکن است نتوانید آن را انتخابی کنید. شاید سخت ترین حقیقتی که باید با آن روبرو شد این است که شما نمی توانید حقیقت را تحمل کنید.
به همین دلیل است که ما در درون توهمات و داستان هایی که به خود می گوییم زندگی می کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم. تا اینکه یک روز آن داستان ها با واقعیت برخورد می کنند و حقیقت توهم آشکار می شود. پس آن حقی قت چیست؟
به قول بودا برهمن به تنهایی واقعی است ، دنیا توهم است ، برهمن جهان است و پذیرش این ، ممکن است سخت تر از آن چیزی باشد که فکر می کنید. خلاصه اینکه کیوان در این نشان به ما کمک می کند تا جواب بسیاری از این دست را دریابیم ، البته اگر با او همراه شویم.
در نهایت
آسترولوژی با یک گوی بلورین پیشگویی در مقابل شما قرار نگرفته است که اطلاعات دقیق از آنچه که برای ما در آینده رخ می دهد را با جزئیات بیان کند. ما کماکان در چرخه علت و معلولی انتخاب های خود قرار داریم و هر آنچه که تجربه می کنیم تمامیت آن چیزیست که به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه در بیرون و درون خود انتخاب می کنیم.
چرخ گردون به تمامیت انرژی های ما پاسخ می دهد و آن را در کارزار زندگی روزانه ما متبلور می کند. اما می توانیم با مطالعه علوم باطنی مانند آسترولوژی به ماهیت این انرژی ها آگاه شویم و آن ها را به سطح خودآگاهی خود بیاوریم تا تصمیمات ما خردمندانه تر و آگاهانه تر باشد. و بتوانیم به این انرژی ها به درستی جهت بدهیم و رشد و بالندگی در تمام زوایای زندگی را برای خود ایجاد کنیم.
همانطور که تا بدینجا بررسی کردیم اکنون زمان خوبی برای درک و شناخت این انرژی ها و آموختن کار بر روی آن هاست. باز هم تکرار می کنم در تمام این مطلب نشانه هایی نهفته است برای کسانی که می اندیشند
اثر این گذر بر نشان های مختلف
نشان حمل یا قوچ
زحل خانه یازدهم شما را ترک می کند ، جایی که شما بر ایجاد ارتباط ، پیگیری اهداف خود و رساندن دیدگاه خود به دیگران بیشتر تمرکز کرده اید. اکنون به خانه دوازدهم شما وارد می شود و این زمانی است که باید سرعت خود را کم کنید. ممکن است برای شما این یک مسئله ناراحت کننده باشد ، اما حفظ آرامش در این مدت ممکن است به شما اجازه دهد تا رابطه جدیدی با خودتان ایجاد کنید. شاید در این مدت خلاق تر باشید ، با شهود خود در تماس باشید و به تخیل خود اجازه دهید آزادانه حرکت کند. از این فرصت برای کار روی پروژههای جدید استفاده کنید.
این ترنزیت به شما متذکر می شود آیا می توانید صدای درون خود را از پس فریاد شعله ور احساسات خود به درستی بشنوید؟ در چند سال آینده ، زحل به شما کمک می کند تا با معطوف کردن توجه خود به درون تان ، شهود خود را تقویت کنید. خواه آگاهانه متوجه این موضوع شده باشید یا نه ، در حال جمع بندی چرخه های اصلی کارمایی خود هستید. این یک فرآیند کار عمیق درونی است. روی اولویت بندی های درست و محافظت از آرامش خود تمرکز کنید.
نشان گاو یا ثور
زحل به خانه یازدهم ، خانه دوستان ، امیدها و رویاهای شما وارد می شود. این زمانی خواهد بود که شما می خواهید در جهان پیرامون خود به پیش بروید ، استعدادهای خود را به اشتراک بگذارید و با افراد همفکر که ایده های مشابهی دارند ارتباط برقرار کنید. شاید متوجه شوید که روابط بین شما و افرادی که قبلاً با آنها علایق مشترک داشته اید تغییر کرده است. شما همچنین متوجه خواهید شد که اهداف فعلی خود را زیر سؤال می برید و شروع به ایجاد تصویر متفاوتی از آنچه واقعا می خواهید در زندگی خود داشته باشید ، می کنید.
زحل در چند سال آینده ، شما را ترغیب می کند که زندگی اجتماعی خود را دوباره ارزیابی کنید و به طور بالقوه دایره خود را تنگ تر کنید. مهم است که اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که به شما الهام میدهند تا بهترین خود باشید ، افرادی که حامی امیدها و آرزوهای شما باشند. بنابراین اکنون زمان آن رسیده است که ساختن آن نوع جامعه و گروهی که در زندگی خود می خواهید داشته باشید را ، شروع کنید.
نشان دو پیکر یا جوزا
این زمان بسیار خوبی برای رشد شغلی شما خواهد بود. اکنون زمانی است که همگان شما را به خاطر تمام تلاشها و سخت کوشی هایی که برای رسیدن به اهداف خود اختصاص دادهاید ، میشناسند. شما چشمانداز خود را دنبال میکنید و در نتیجه موفقیت را به عنوان پاداش دریافت میکنید. خوشبختانه ، زحل از شما می خواهد که دقیقا همین کار را انجام دهید و موفقیت های حاصل از آن چه که عمیقا می خواهید را دریافت کنید.
وقت آن است که در مورد حرفه خود جدی تر شوید و جاهایی که خود را فریب می دهید را بشناسید و بررسی کنید. با ورود زحل به دهمین خانه شما ، در چند سال آینده مواردی را که برای درخشش شما در زندگی حرفه ای تان لازم دارید به ارمغان خواهد آورد. اما این بدان معنا نیست که امپراتوری شما خودش به طور خودکار ساخته خواهد شد بلکه شما یاد می گیرید که در مورد دستاوردها و کاستی های خود به طور یکسان آگاه شوید ، همه اینها به شما کمک می کند تا در نقش خود به عنوان یک شخصیت دارای صلاحیت قدم بردارید. به هر حال باید این را بدانید ، موفقیت های بزرگ یک شبه به دست نمی آید.
نشان خرچنگ یا سرطان
زحل در حال عبور از نهمین خانه شماست که آرمان ها و باورهای تان را در بر می گیرد. با زحل در این خانه ، ممکن است متوجه شوید که باورهای دیرینه درباره زندگی را زیر سوال می برید. این زمانی است که شما به دنبال معنا و درک هر چیز به روش های کاملاً جدید خواهید بود. به احتمال زیاد به مطالعه کردن تمایل بیشتری پیدا می کنید زیرا نوع یادگیری شما بر دیدگاه شما در زندگی تأثیر می گذارد. از آنجا که خانه نهم نمایانگر بسط و گسترش یافتن فراتر از آنچه که میدانیم است ، این زمان عالی برای سفری معنادار است که شما را به چالش بکشد و تشویق به رشد کند.
شما باید آماده شوید تا آنچه را که فکر میکردید باورهای اصلیتان است کاملاً اصلاح کنید. این زمان می تواند اصلاح الگوهای فکری و باوری شما نسبت به خودتان و زندگی را تسریع کند. کنار گذاشتن ایده های قدیمی کار آسانی نیست ، به خصوص برای یک شخصیت نوستالژیک مانند شما اما به شما کمک می کند تا دیدگاه ظریف و پرطنین تری داشته باشید. تجربه و خرد خود را در این مسیر دست کم نگیرید.
نشان اسد یا لئو
زحل در حال عبور از خانه هشتم شما است. خانه هشتم خانه سنگینی است و با حضور زحل ، ممکن است حتی سنگین تر به نظر برسد. شما از نظر عاطفی به چالش کشیده خواهید شد ، زیرا زحل از شما میخواهد تا به عمق روان خود بروید و با هر حقیقتی که در حال حاضر اجازه ورود به آن را نمی دهد ، روبرو شوید. همچنین می تواند زمانی باشد که با مسائل مربوط به خود و دیگران با صمیمیت و محبت بیشتری مواجه شوید. متأسفانه ، ممکن است این زمانی نیز باشد که با برخی ناکامی های مالی ، به ویژه در رابطه با افراد دیگر ، دست و پنجه نرم کنید ، چه پولی که با عزیزانتان به اشتراک میگذارید یا پولی که به دیگران بدهکار هستید. در هر صورت مراقب مسائل مالی مشترک خود با دیگران باشید.
نشان خوشه
زحل در حال عبور از خانه هفتم شما که مربوط به شراکت است می باشد. ما اغلب این خانه را خانه ازدواج و شراکت های تجاری می نامیم ، اما واقعاً به هر کسی که با او نزدیک هستید ، مانند خانواده ، دوستان صمیمی ، و افرادی که به طور منظم ارتباط دارید مربوط می شود. در طول این مدت ، ممکن است در حال یادگیری درس های مهمی در مورد روابط زندگی خود باشید. زحل از شما می خواهد که خود واقعیتان باشید و با عزیزان خود صادق باشید. به نوبه خود ، متوجه خواهید شد که کدام دوستان تان یاران حقیقی برای شما هستند.
همچنین از طورفی چند سال آینده می تواند یک دوره شکست و ناکامی برای روابط شما داشته باشد. اکنون زمان آن فرا رسیده است که بفهمید دقیقاً به چه کسی و چه چیزی می خواهید متعهد شوید. ممکن است بخواهید استانداردهایی را که برای شرکا و اطرافیان خود در نظر می گیرید ارتقا دهید.
نشان ترازو
زحل در حال عبور از خانه ششم ، خانه سلامت و نگهداری شماست. این می تواند زمان بسیار پرباری برای شما باشد. این زمانی است که ممکن است خود را بسیار فعال و پرکار ببینید. زحل نظم و تمرکز بیشتری را در زندگی روزانه شما به ارمغان می آورد، اما مهم است که زیاد درگیر کار نشوید و همچنان با انرژی ماهی برای یافتن معنای عمیق تر زندگی هماهنگ شوید. با این اوصاف ، این پتانسیل وجود دارد که شما با انرژی های رشد دهنده رو به رو شوید ، اما عکس العملی کاملاً متضاد داشته باشید ، و متوجه شوید که از آن طفره میروید و میخواهید در کارها کنار بکشید.
وقت آن است که خود را سازماندهی و احیا کنید. اولویت دادن و ایجاد تعادل بین سبک زندگی سالم و مسئولیتهای روزانه تان چالشی است که باید بر آن پیروز شوید. شما یاد می گیرید که چگونه بهتر از خودتان مراقبت کنید ، به همین دلیل مهم است که هر گونه مسئله غیر ضروری و استرس زا را از روتین خود حذف کنید. بنابراین مهم نیست که زندگی چقدر شلوغ می شود ، به یاد داشته باشید که سلامتی شما حرف اول را می زند.
نشان عقرب
زحل به خانه پنجم و خانه خلاقیت شما وارد می شود. این میتواند زمانی باشد که متوجه میشوید نمیتوانید چیزی را رها کنید و می خواههید همه چیز را خیلی محکم نگه دارید. این خانه درباره سرگرمی ، خلاقیت و بیان کودکانه است. در حال حاضر، ممکن است احساس کنید همه چیز جدی است و این تغییر شاید برایتان کمی سخت باشد اما در نهایت امر دلپذیر است. این تأثیر همچنین می تواند زمانی باشد که در فعالیت های خلاقانه خود نظم بیشتری ایجاد کنید.
شما به طور طبیعی یک روح خلاق دارید و زحل اطمینان حاصل می کند که از استعدادهای خود در چند سال آینده به خوبی استفاده می کنید. اکنون زمانی است که می توانید روی هر ترسی که در مورد ابراز واقعی خودتان احساس میکنید کار کنید. عبور از این محدودیتها ممکن است چالشبرانگیز باشد ، اما از سوی دیگر در پس آن ، احساس آزادی خلاقانه تری نهفته است.
نشان قوس یا کماندار
زحل به چهارمین خانه و خانواده شما وارد می شود. شاید این زمان به شما در یادگیری مسئولیت هایتان در مراقبت از امور مربوط به خانه کمک کند. ممکن است به آگاهی و شعور بیشتری در مورد خانواده و مسائل خانوادگی خود دست پیدا کنید که همین امر باعث شود با بخش هایی از خودتان ارتباط عمیق تری برقرار کنید.
حضور زحل در چند سال اخیر در خانه و مسائل مربوط به امور خانوادگی شما اجتناب ناپذیر خواهد بود لذا وظایف و مسئلیت های شما در قبال خانه و اعضای خانوادتان در اولویت قرار می گیردند و شما را ترغیب می کند که برای اعضای خانواده خود بیشتر قدم بردارید. دلبستگی های عمیق یا خاطرات چالش برانگیز دوران کودکی نیز ممکن است در این دوران به سطح بیایند تا با آن ها مواجه شوید و آن ها را در روان خود حل کنید. ممکن است احساس کنید که نیاز دارید فضای زندگی خود را کوچک کنید یا سبک زندگی مینیمالیستی را در خانه ایجاد کنید. چه از نظر احساسی و چه از نظر جسمی ، پاک کردن چیزهای درهم و برهم قدیمی و سبک کردن بارهای گذشته در زندگیتان ، در نهایت آزادی ای را که قلب وحشی شما می خواهد به شما می دهد.
نشان جدی یا کپریکورن
شما با عبور زحل از خانه سومتان یاد خواهید گرفت که چگونه متفاوت فکر کنید و متفاوت ارتباط برقرار کنید. زحل ممکن است شما را وادار کند افکار خود را بیشتر زیر سوال ببرید. زحل سیاره حاکم شما ، بر برج جدی است ، بنابراین شما با انرژی شدید و جدی آن غریبه نیستید. اما ممکن است در چند سال آینده نسبت به ایدهها و افکار خود انتقاد بیشتری داشته باشید یا نسبت به نحوه بیان خود به دیگران نقادانه برخورد کنید. شما در این مدت بیش از پیش به نحوه دریافت اطلاعات توجه خواهید کرد و در مورد آنچه که به آن اعتماد دارید ، آگاه تر خواهید شد. این می تواند زمانی باشد که در آن شما به گونه ای متفاوت خود را ابراز می کنید. شاید بخواهید کمتر به بحث کردن با دیگران بپردازید.
شما به آرامی ساختار کلامی خود را تقویت می کنید و به روشی معنادارتر با جهان پیرامونتان تعامل می کنید. ممکن است در این مدت متوجه شوید که در مورد آنچه می گویید ، چگونه آن را می گویید ، و با چه کسانی آن را به اشتراک می گذارید ، کمی سنجیده تر خواهید شد.
نشان دلو
زحل به خانه دوم و خانه مربوط به مسائل مالی و ارزشی شما وارد می شود. این خانه به پولی که به دست می آورید و نحوه به دست آوردن آن پول مربوط می شود. شما می خواهید نحوه کسب درآمد خود را بررسی کنید ، از جمله اینکه چقدر درآمد دارید و اینکه آیا با حداکثر پتانسیل درآمدی خود زندگی خود را می گذرانید یا خیر. آیا آنچه را که واقعاً سزاوار آن هستید ، دارید ، و مسائلی از این دست. اکنون زمانی است که ممکن است یاد بگیرید از بخش هایی از وجودتان که نادیده می گرفتید ، استفاده کنید.
زحل حاکم قدیمی نشان شما است و این سیاره در چند سال گذشته در نشان شما بوده است و به شما یاد داد که خودتان را جدیتر بگیرید. اما اکنون زمان آن رسیده است که بر منابع خود تمرکز کنید و درس هایی را در مورد چگونگی استفاده حداکثری از آنچه دارید را بیاموزید. اگر در مورد خرج کردن و هزینه های خود غیرمسئولانه رفتار می کرده اید ، اکنون زمان مهمی برای ایجاد بودجه و شروع برنامه ریزی برای آینده مالی تان است. در این مدت امنیت داشتن برای شما اهمیت ویژه ای پیدا می کند ، بنابراین با ارزش های اصلی خود ارتباط بگیرید و بفهمید که واقعاً می خواهید زمان ، پول و انرژی خود را چگونه خرج کنید.
نشان ماهی ها
زحل که اکنون از خانه اول شما عبور می کند برایتان یک مسئله اساسی دارد : شخصیت سازی. خانه اول شما خود واقعیتان ، هویت شما و بدن فیزیکی شماست. این زمانی است که با موقعیتهایی مواجه میشوید که ممکن است باعث شود واقعاً به این فکر کنید که چه کسی هستید و از زندگی چه میخواهید. شما از طریق برخی تحولات و دگرگونیهای عظیم در طی این فرآیند رشد می کنید و قویتر و با اعتماد به نفس تر از قبل می شوید. و در آینده در سطح بالاتری مربوط به مسائل ماهیتی خود مبنی بر خلاقیت ، همدلی و خرد معنوی زندگی تان را ادامه میدهید.
در طی چند سال آینده ، نسبت به قبل با حقیقت وجودیتان به طور واقعی تر و ملموس تر مواجه می شوید و این یک تجربه واقعاً متحول کننده خواهد بود. آماده شوید تا لایه های هویتی خود را به ترتیب از هم جدا کنید تا بفهمید واقعاً چه چیزی در زیر آن ها و در مرکز وجود دارد. با این اوصاف، انجام این همه تغییر ساختار شخصیتی به یکباره می تواند احساس انزوا برایتان داشته باشد ، گویی که از همه چیز اطراف خود اشباع می شوید. اما به این روند اعتماد کنید و به یاد داشته باشید که دردهای رشد با گذر زمان تبدیل به شیرینی خرد و تعالی می شوند.
سخن پایانی
به یاد داشته باشید که گذر زحل می تواند هر کسی را به شیوه ای متفاوت تحت تاثیر قرار دهد. جایگاه زحل در چارت تولد شما بر نحوه برخورد شما با این ترنزیت به طور کلی تأثیر می گذارد. اگر سیاراتی دارید که زحل با آنها زوایایی دارد ، درس های این سیارات نیز ممکن است برای شما مورد تاکید قرار گیرند.
گذر زحل در نشان ماهی محدودیت ها و سطح مسئولیت های ما را آزمایش میکند و به چالش می کشد ، اما همچنین ما را تشویق میکند که آرامش ، پذیرش و شجاعت را برای رویارویی با این عدم قطعیتها در آغوش بگیریم.
16 Responses
عالی بود
قلم تان سبز و مانا 💫🍀بی نهایت عالی 🌟👏🙏🌿
بسیار عالی و کامل،سپاسگزارم .🙏🌹
خیلی خیلی ممنونم عالی بود 🌱❤️
عالى بود و خيلى كامل واقعا لذت بردم از اطلاعاتى كه برامون به اشتراك گذاشتين 🙏☘️
عالی بود . سپاس گزارم 🙏❤️
مرسی از تهیهی با کیفیت این مطلب.
چند روزی بود مداوم در مورد ترنزیت سترن در ماهی، دنبال همچین اطلاعات جامعی بودم که در اختیارم قرار گرفت.
مرسی و خیلی خسته نباشین
متشکرم از شما که عشق پایه زندگی و کارتون است. من در این چندین سال که شما را دنبال می کنم آن را در تمامی مراحل از این صفحه دریافت کردم. پایا باشد این عشق 🙏
سپاس بيكران از نشر آگاهي والا و شرح كامل وقايع و حقايق ، برقرار باشيد به نيكي و نور الهي
درود بر شما 💐💐💐
سلام عالی بود 🌹
تو بچگی توی آب غرق شدم تا پای مرگ و اتفاقی پسری به اسم کیوان نجاتم داد، حالا سترن ترانزیت داره میاد روی ماه م و درمقابل خورشید و رایزینگ، سترن چارت هم که صفر لئو که همیشه ی زندگی همراهیم کرده، انگار قراره دوباره از آب بیرون کشیده بشم، از پهنه ی آب و مه گرفتگی نپتون چسبیده به ic ، ممنون از این همه مطلب و اطلاعات که به تصویر سازی م کمک کرد، شاد باشین
عالی بود ممنون از زحمتی که کشیدید برای آگاهی.۲۶۰۱۲ از ساعت ۲ تا ۵ مشغول مطالعه بودم جالب اینجاست دقیقا ساعت دیدار مرکوری با خورشید و من که سترن در ام سی دارم روبروی ماهی و جالب تر ماه در ماهی.انگار زندگینامه خودمو خوندم.ممنون از شما 🙏🌱⭐️🌙🪐
سلام.یا خودعشق هرچه هست و نیست می بینم می شنویم میگوییم و………. همه از خالقی است عشق به خلقش ورزید خلقی که از وجود اوست. یا حق
مرسی مرسی ازمطالب ارزشمند برای کسانیکه دنبال آگاهی هستند فوق عالیست.لذت بردم .آرزومیکنم عشق درقلبتون جاری وخنده روی لباتون ساری وحال دلتون همیشه عالی عالی باشه🌷🌷🌷
وای خدای من ،فوق العاده بود 👏👏👏👏