در آستانه تولد سوفیا تصمیم گرفتم سلسله مقالاتی را به عنوان پیش آگاهی بنویسم. این سری نوشتارها در نهایت به بیان خویشکاری ” سوفیا “ که طرحی نو در جامعه ایران است خواهد پرداخت.
ما انسان ها نمیدانیم که میتوانیم خیلی بیشتر از انچه که هستیم باشیم. اما اینکه چگونه میتوانیم خودمان را توسعه دهیم سوالی است که سالها رموز آن بنا به نیاز تکاملی بشر و سیر آگاهی، از دسترس همگان دور نگاه داشته شد و اکنون در لبه های پایانی یوگای کالی مجموعه ای از دانشها به ظهور مجدد برای درک و اگاهی انسان از وجودیت حقیقی خویش به منصبه ظهور میرسند. در اصل ریشه و اساس حکمت های باستانی همگی ریشه در درک حکمت الهی دارد. سوالاتی نظیر:
چرا من اینجا هستم
هدف کیهان و افرینش چیست
ایا خدایی وجود دارد
چرا شر و بیعدالتی وجود دارد
معنا و هدف زندگی چیست؟
تئوسوفی
تئوسوفی، حکمت الاهی یا یزدان خرد.. در ویکی پدیا درباره آن اینچنین نوشته شده:
تئوسوفی از واژه یونانی تئوسوفیا با ترکیب تئوس به معنی خدا و سوفیا به معنای خرد و در مجموع به معنای خرد یا فرزانگی خداوند است که به سیستم های فلسفه علوم خفیه یا دانش جستجوی مستقیم اسرار وجود و طبیعت اشاره دارد که بطور ویژه طبیعت وجود یزدانی یا الوهیت را مورد توجه قرار میدهد.
انجمن تئوسوفی در سال ۱۸۷۵ در نیویورک با همکاری ۳ نفر اغاز شد..
هنری استیل الکت، ویلیام کوان جادج و هلینا بلاواتسکی. ( میخوام به ترکیب ۲نفر اقا و یک خانم توجه کنید).در سال ۱۸۷۹ این انجمن در هند اعلام موجودیت کرد.
جوهره اصلی اموزه های تئوسوفی که در قرن نوزدهم اغاز گردیده را به گنوسیسم و نوافلاطونی ها نسبت داده اند. هدف آموزه اصلی آن بر درک کیهان و دیدگاه کلنگری است که درون آنهمه چیز به همپیوسته و وابسته اند.
هر موجودی، چه جاندار و چه بیجان، از اتم تا کهکشان ریشه در همان واقعیت جهانی و حیات افرین دارد. تئوسوفی ترویج وحدت و تفاهم در میان مردم از هر نژاد، ملیت، فلسفه و مذهب است.هیچ تعصبی را تحمیل نمیکند و به منبع واحد و یگانه در پس همه تفاوت ها اشاره میکند.
تئوسوفی معتقد است که هستی فراتر از قلمرو مادی است و فقدان دانش در مورد این جنبه های بالاتر واقعیت باعث میشود افراد احساس سردرگمی و عدم اطمیناناز هدف زندگی خود کنند.
برخی از اصول جهان بینی آنان عبارتند از:
در پس هر چیز دیده یا نادیده، یک واقعیت مطلق ابدی، بیحد و حصر و تغییرناپذیر وجود دارد که فراتر از محدوده اندیشه بشری است. هم ماده و هماگاهی (روح) دوجنبه قطبی این واقعیت هستند.
جهان در طبیعت چرخه ای است(اشاره به یوگاها) هر یک متجلی میشوند، توسعه می یابند و دوباره در واقعیت مطلق حل میشوند و پس از یک دوره استراحت کیهانی، جهان جدیدی دوباره ظاهر میشود. از انجا که همه چیز از این واقعیت واحد سرچشمه میگیرد، تنها یک زندگی مشترک وجود دارد که سراسر جهان را فرا گرفته و حفظ میکند. هر شکلی از این زندگی بیانگر این وحدت است.
ابهاد جهان مرئی، متراکمترین بخش این واقعیت است. ابعاد یا سطوح نامریی در طیف انرژی ظریفتر وجود دارد.
جهان و کل سیستم مرئی و نامرئی هدف دارد. کل سیستم افرینش صحنه بزرگی از آفرینش در حال تکامل است که در آنتمام اشکال زندگی به سمت زندگی آگاهانهتر، هدفمندتر و یکپارچه حرکت میکنند.
هیج قانون مکانیکی وجود ندارد.جهان هستی تحت تاًیر هوش عظیمی است که دوجهان خرد و کلان( جهان اکبر و اصغر) را در برگرفته است. بنابراین تمام طبیعت تحت قوانین این هوش کیهانی قرار دارند. انچه که اکثر مردم آن را ماورای طبیعی نام گذاری میکنند. بنابراین همگی ما در هسته با یکدیگر متحد هستیم.
آشکار شدن تدریجی این واقعیت درون ما در طی یک دوره زمانی طولانی صورت میگیرد که توسط قانون کارما یا علت و معلولی اداره میشود. ستارهشناسی تکاملی بر روی همین مبحث متمرکز است.
آموزه کارما بر این باور است که هر علتی اثری شبیه خود ایجاد میکند و این تاثیر در نهایت به کسی که عمل کرده باز میگردد.
قانون کارما ما را قادر میسازد تا سرنوشت خود را در طول اعصار ببافیم.این نیرویی است که عدالت را در جهان تضمین میکند زیرا به این معنی است که هر چیزی که ما تجربه میکنیم ثمره اعمال ما در گذشته است. در این زندگی یا زندگی دیگر.
سفر انسانی ما با جدایی از منبع افرینش اغاز میگردد..جایی که ما به عنوان بخش ناخوداگاه از واقعیت یگانه الهی، سفر خود را اغاز و از طریق تجربه ها هدایت میشویم تا در نهایت به اتحاد دوباره با یکتای بیهمتا بازگردیم اما اکنون بت اگاهی کامل. بنابرابن هدف ما این است که اگاهانه وجودیت ماده و روح خود را درک کنیم که این خود آغاز روشنگری است.
———————————–
یک جمله معروف از سنت پل را حتما شنیده اید:
“فقط معناست که جان می بخشد، لفظ موجب هلاکت است”..
در سری نوشتارهای بعد به مفهوم لوسیفر در دیدگاه علوم باطنی خواهم پرداخت.
9 Responses
همیشه خاص بودی هستی و خواهی بود. تمام رنج هات رو برای روشن کردن شعله روح مردم حس می کنم ماریا. بی دلیل نبود کتاب حافظان شعله رو ترجمه کردی. تنها حافظ شعله ایران هستی .
بسیار عالی بود .تشکر میکنم ازتون ماریا جان چقدر قشنگ بود .تشکر بابت تمام زحماتی که برای آگاه کردن ما و رشد و ارتقا روح ما میکشید .قدردان شما و دوستانی که در کنار شما زحمت میکشند هستم ❤️❤️❤️❤️❤️
برای من الگوی تلاش و صداقت و مهربانی هستی ماریای عزیزم و متشکرم برای تمام آگاهی های نابی که به ما دادی. از تو بسیار بسیار همیشه آموختم و ایمان دارم سوفیا مرحله جدیدی برای توست.
ماریا عزیز حس میکنم دروازه ای را میخواستی باز کنی که من فقط در مه حسش کرده بودم و حالا انگار در ورودی آن ایستاده ام حس میکنم علم و آگاهی و شناخت و راه ی که در ادامه هست ،خیلی جالب خواهد بود، من میخوام یاد بگیرم رشد کنم بشناسم امیدوارم در این راه کنار هم باشیم
مطالب من را یاد پیچ divinetrinty666 انداخت حس میکنم خیلی سوال هایی که برام پیش می آمد وقتی مطالبش را میخوندم قرار جوابش را بفهمم
🦋 اثر پروانه ای نور آگاهی ادامه دار و همیشه گی هست …ممنون برای تمام آگاهی هایی که به ما بی چشم داشت داده ای دوست دارم ماریا جان 🙏🏻🌸🤍🕊 مشتاقانه هم ادامه میدهم این راه را …
من تازه با پیجتون آشنا شدم مریم عزیز و در همین مدت کم از تمام نوشته های ارزشمندتون به اندازه یک دفتر نوت برداشتم. بسیار زیبا توضیح دادید و ناخوداگاه آدم رو مشتاق می کنید برای یادگیری . امیدوارم بتونم جز شاگردانتون باشم.
به من گفت تو شاخه ای،
اما نگفت کدام باد
نگفت کدام درخت….
لطف میکنید درباره ی جهان های موازی هم بنویسید؟
سپاس
ممنون ماریا جان چه موضوع خوبی واقعن این سوال ها ذهن خیلی هارو درگیر کرده ممنون از تلاشت♥️♥️♥️
می دانم یک عظمتی هست ولی این همه بی عدالتی؟؟
شاید هم عدالت در پس ابرهایی که ما نمیبینیم پنهان شده، شاید سالها بد حکمت هر چیز رو بفهمیم ولی برای درک این که باید چه کنیم … موندم خسته ام نقش من چیه که بتونم یذره مسئولیت پذیرتر نسبت به هموطنانم باشم