همینطور که نشستهام و شش سال گذشته را مرور میکنم خودم را هم در آینه نگاه میکنم. تکنیکی بود که برای این هفته آیدا در نوشته اش پیشنهاد داده بود.. کتاب فرانکشتاین دو روز است در دستم است و حس می کنم “فارسی آسترولوژی” مخلوقی بود که من ساختم.. من آن را آفریدم اما نتوانستم از آن مراقبت کنم..!
کتاب فرانکشتاین را ناخودآگاه از کتابخانه برمیدارم و باز میکنم:
“پیشروی شیوهای جدید میشوم، قدرت های ناشناخته را کشف میکنم و عمیقترین رازهای خلقت را برای دنیا فاش میسازم”
– فصل سوم
فرانکشتاین یک رمان گوتیک است که مری شلی در طی روزهایی بارانی که اجبارا در خانه محبوس شده بودند نوشت. او، همسرش پرسی شلبی و لرد بایرو با هم مسابقه گذاشتند تا یک نفر بهترین داستان ترسناک را بنویسد و اینچنین شد که پس از دوقرن فرانکشتاین زنده است.
روایت کلی داستان درباره دانشمندی است که تحت تاثیر مرگ مادرش برای حیات بخشیدن به بافتهای مرده تلاش میکند. در نهایت موفق به خلق موجودی ترسناک شده و از خلق آن پشیمان میشود.. آن را رها میکند و موجود خلق شده، چون نمیتواند در میان مردم و جامعه مقبولیت یابد تصمیم میگیرد تا از خالق خود انتقام بگیرد.
بسیاری استرولوژرها چارت تولد مری را با سترن در خانه اول تحلیل کرده اند اما من با توجه به زمان فوت مری و مخصوصا اینکه مری در زایمانهایش دچار مشکل میشد و دو فرزندش را در کودکی از دست داد و مخصوصا، تومور مغزی او که در نهایت منجر به مرگ او شد، پلوتو را در خانه ششم قرار میدهم تا پیوند سیارات خوشه او در خانه دوازدهم لحاظ شود. (در پستی جداگانه در مورد علتهای پزشکی این قرارگیری توضیح خواهم داد)
مری از مادری فیلسوف زاده شد. مادرش مری واستون کرافت یک فمینیست بود که دوهفته بعد از بدنیا آمدن مری درگذشت/ ماه کماندار در پیوند با نودجوبی خانه 4 و مری توسط پدرش بزرگ و تعلیم یافت./سترن خرچنگ خانه 10 فرانکشتاین زمانی که انتشار یافت او تنها ۱۹ سال داشت. سال 1818.
مری با خورشید، مارس و اورانوس پیوند یافته با هم، یک خوشه معمولی نبود.. نمیتوانست باشد.. از ماجرای آشنایی او با پرسی شاعر و فیلسوف (که ازدواج کرده بود) و عشق پرشور میانشان و فرارکردنشان به فرانسه، آلمان و هلند و انگلیس. مری اکثر اوقات بیمار و مریض و ضعیف بود، این را استلیوم خانه ۱۲ او تایید میکند. چهرهای پریده رنگ و دستانی سرد اما چاکرای چشم سوم و تاج او بسیار فعال است. مسلما این ایده خلق نشات گرفته از همین الگوی انرژیکی است. در خانه ۱۲.. جایی که مخلوق توسط خالق رها میشود و رنج جدایی را تجربه میکند. از خالقاش میخواهد که دوست داشته شود و خالقاش به او توجهی نمیکند چرا که او همانی نیست که خالق میخواسته.
مرکوری و پلوتو مری شلی نیز در روایت این داستان شریکند. نیاز روانی مری در آن زمان برای ارتباط آهنگین با ندای روحی خود بوده.. در چنین حالتی قدرت روح در عقاید و ذهنیات فرد منعکس شده و در طی یک انفجار روانی به بیرون رانده میشود. این برای مری بصورت یک کابوس بوده است. او کابوساش را اینچنین شرح میدهد:
” شاگرد رنگپریده هنرهای نامقدس را دیدم که در برابر آنچه سر هم کرده، زانو زده است. هیبت مخوف مردی را دیدم که دراز کشیده و سپس، تحت تاثیر یک موتور قدرتمند، نشانههایی از حیات نشان میدهد و با پریشانی و حرکتی غیرضروری تکان میخورد.”
اینقدرت اورانوس در خانه ۱۲ و پویایی مارس است و روح خورشيد است که به یک زن اجازه میدهد ترسناکترین داستان را بنویسد. این قدرت اورانوس در خانه ۱۲ است که ناخودآگاه شخصی در اتصال با ناخوداگاه جمعی قرار میگیرد و پرمتیوس دوباره آفریده میشود. این قدرت اورانوس در کنار مارس و خورشید است که شاعرانگی را به ابزاری برای جهش ایمان و معنای عشق و خالق و مخلوق بدل میکند.
مری شلی ماه و نودجنوبی را در خانه چهار دارد.. از دست دادن زودهنگام مادر و ازدواج پدر با زنی که مری او را دوست نداشت، در مسوولیت پذیری فرانکشتاین متجلی میشود.
ژوپیتر برگشتی قوچخانه هشتم است که شلی را وادار میکند شخصیتی را بیافریند که در ظاهر زشت اما درون معصومی دارد.
و در نهایت پلوتو اکوا در خانه شش است که در فرانکشتاین هشدار میدهد روال طبیعی زندگی را بر همنزنید همانگونه که می نویسد:
«زندگی و مرگ مرزهای ایده آلی به نظرم می رسیدند که بایستی از آن ها عبور می کردم و سیلی از نور را به دنیای تاریکمان جاری می ساختم… فکر کردم که اگر بتوانم به ماده ی بی جان حرکت ببخشم، شاید بتوانم با گذشت زمان (اگرچه اکنون می دانم غیرممکن است) وقتی مرگ به ظاهر بدن را به فساد کشانده است، زندگی را در آن احیا کنم.»
خواندن فرانکشتاین را بشما توصیه میکنم.
ماریا
3 Responses
خیلی جالب بود، من هم قبلا دیده بودم که چارت ایشونو با سترن خانه یک تحلیل کرده بودند و اصلا سترن در خانه یک با توجه به روحیه اش اصلا جور نبوده . ماری جانم شما بی نظیری لطفا مابقی چارتش رو هم تحلیل کن عزیزم 🌼
مثل همیشه عالی بود ماریا جان 🧡💛💚❤
مرسی ماریا جان