Current Moon Phase

Waxing Gibbous Moon
Waxing Gibbous Moon

The moon is currently in Virgo
The moon is 10 days old
آرشیومطالب

چارت تولد، نقشه ای از تکامل روح هر فرد

ترکیب‌بندی سیارات‌تان داستانی را تعریف میکنند.. از اینکه چه کسی هستید و قرار است به چه کسی تبدیل شوید..‌ این داستان انرژیهای حیاتی کارمیکی است که با خود به این تجسم آورده اید و باید بیاموزید آنها را چگونه هدایت کنید

رویکرد نجوم باطنی یا تکاملی

در دوران باستان اعتقاد بر این بود که زمین مرکز منظومه شمسی است و خورشید و تمام سیارات دیگر به دور آن می چرخند. بعدها، زمانی که نور بیشتری به ذهن انسانها تابیده شد، سیاره ما غیرمتمرکز گشت و حقیقت بیشتر نمایان شد. اکنون که ما با فیزیک کوانتوم بخش دیگری از ماهیت هستی را درک کرده ایم باید به گونه‌ای کلان‌تر به ماهیت نجوم نگاه کنیم. این ما را بر آن‌می‌دارد تا به دایره‌البروج و منظومه شمسی و جایگاه آن در کیهان نگاهی عمیق‌تر داشته باشیم همانگونه که هلن بلاواتسکی تاکید داشت که ستاره‌شناسی دانشی است که باید به زیبایی و حقیقت الهی خود بازگردانده شود تا جهان بتواند دیدگاهی واقعی‌تر از برنامه الهی بدست آورد.

ستاره‌شناسی دانشی است که به انرژی‌ها و نیروهای شرطی و حاکم که بر فضای خود تاثیرگذار است، می پردازد.‌ در حال حاضر بنظر میرسد رویکرد رایج ستاره‌شناسی، انسان را بجای آنکه از شرطی‌شدگیها رها کند در شرطی‌سازی سیارات اسیر می کند. این ادعا را میزان علاقمندان به پیش‌بینی ها تایید می‌کند یعنی افرادی که علاقمندند بدانند برای آنها چه چیزی در شرف وقوع است. به این ترتیب است که روند شرایط و انتخاب‌های فرد، تعیین شده و او تبدیل به عاملی جدا می‌گردد.  اما اصل کار نجوم تکاملی که امتداد یافته نجوم باطنی است، اگاه‌کردن افراد برای درک وحدت فراگیر و زیربنایی است که اساس همه اسطوره ها و ادیان بوده تا به انسان بیاموزد که چگونه او بخش بزرگتری از یک کل است و باید به آن تبدیل شود. (و البته ما میدانیم که تمام ادیان در زمانی که به پایان خود نزدیک می‌شوند به بیراهه می‌روند)


در حکمت باطنی فضا را به عنوان یک “وجودیت” می شناختند. امروز ما به لطف یونگ میدانیم که آن وجودیت، ناخودآگاه جمعی است. یک روان زنده که با ریتم ها و تکانه های خود، چرخه‌ها و فصل‌هایی را برای رشد می‌آفریند. شما می‌توانید این فضا را در تصاویر باطنی قدیمی ببینید در حالیکه برای فضا طاقی را تصویرگری کرده‌اند.‌ این آموزه های باطنی، انسان را به گونه ای واکنش‌گر، که بخش جدایی ناپذیر از کیهان است اما با اینحال هدایتگر زندگی خود می باشد و به شیوه “خود” به انرژی‌ها پاسخ میدهد، نمادین کرده اند. انسانی که به تاثیرات بیرونی پاسخ می‌دهد و به نوبه خودش تاثیراتی را ساطع می‌کند. (به عنوان مثال می‌توان چاکرای شبکه خورشیدی را مرکز هسته ای شما نامید که تشعشعات شخصیتی‌تان را به بیرون ارسال می‌کند.)

بنابراین انسان همواره تاثیر می پذیرد و بر محیط خود تاثیر می‌گذارد و به این ترتیب در حیات ارگانیسم زنده ای شرکت می‌کند که نام آن را “انسانیت یا بشریت” می‌توانیم بگذاریم. اما بخشی که نجوم تکاملی یا باطنی بر آن تاکید می‌کند این است که انرژیهای بزرگتری هستند که ارتعاش آنها بر میدان‌های انرژی منظومه کوچک ما تاثیرگذارند، لذا در تفسیرهای دارما و کارمای روح می بایست قطب های سیاره ای حتما مد نظر گرفته شود.

زمانیکه ستاره‌شناسی تعابیر باطنی داشته باشد به جای آنکه سیارات انسان را شرطی کنند، انسان به قدرت بالاتری دست پیدا کرده و از سیارات برای کنترل مسیر خود استفاده می‌کند و می آموزد که این نیرویی است که در میان سیارات جریان دارد و قرار نیست حاکم او و زندگی اش شود.. درست مثل کارت تاروت ارابه.. آسمان ستاره بالای سر در حکم راهنما هستند و این اوست که اضداد را می بایست کنترل کند و مرکب جسم خویش را هدایت کند. آنوقت است که انسان پذیرای انرژی‌ها ظریف و بالاتر از منظومه شمسی می‌شود و به این ترتیب کالبد انرژیکی او ارتقا می یابد.

 

پایان بخش اول 

 

ناماسته

 

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *